نقشها، نمادها در فرش ارمنی
نقش صلیب یا هر نوع نقش نمادین دیگر را نباید و نمیتوان یک طرح تزیینی محض دانست. فرشهایی که به دست ما رسیده حامل آن دسته از نقشها و طرحهای متغیری است که با ادامه و تکرار زنجیرهوار سنتی دورهٔ تکامل را طی کرده و سلسلهوار از نخستین هزارهٔ میلادی تا به امروز در گسترهٔ فرهنگ ارمنی پرورانده شده و سپس از این قلمرو به نواحی دوردست آسیا و نیز اروپا راه یافتهاند.فرش ارمنی با نماد s اوایل سده نوزدهم.
نقشهای به اصطلاح تزیینی بخشی از بقایایی که در گسترهٔ نفوذ فرهنگ ارمنی توانستهاند تا به امروز از بلایای طبیعی و تخریب عمدی جان سالم به در برند همگی، در یک خط سیر تکامل واحد، مدام تکرار شدهاند به طوری که یک نقش مایهٔ اصیل و کهن با گذشت زمان به پختگی و کمال رسیده است.
نقشهای صلیب از تعدادی طرحهای اولیهٔ مشتق شدهاند و ساختار همگی آنها بر اساس بسط و گسترش صلیب ستارهٔ G۲ و صلیب نماد نور است که ارزش ویژهٔ نمادین دارد. این دو طرح، به منزلهٔ نماد، تجلی ظهور یا رستاخیز مسیح و بهشت را تداعی میکنند.
دو شکل Տ و Յ از نمادهای مشخص ارمنی هستند. نماد Տ شکل اولین حرف کلمهٔ ارمنی Տէր (تِر) به معنی ذات باری تعالی است و Յ در ارمنی کهن اختصار کلمهٔ «او» به معنای ذات مطلق و نیز اولین حرف کلمهٔ Յիսուս (هیسوس) به معنی مسیح است.
این دو حرف نماد ارمنی که در چهار سده پیش از میلاد به طور سنتی، به منزلهٔ دافع شَر، کاربرد داشتند حامل معانی متفاوتی بودند که پس از ابداع الفبای ارمنی در سده پنجم میلادی و ترجمهٔ انجیل به زبان ارمنی با مهمترین کلمات مقدس مسیحیت مرتبط شدند. با انتقال این نمادها به آیین جدید امکان حفظ شکل بیرونی و معنای محتوای درونی آنها نیز فراهم آمد.
در شکل ظاهری Տ، ارمنیان نه تنها نشانهٔ خدا بلکه تصویر اژدها را نیز مجسم میکنند. در ارمنستان یک اژدهای ثانوی و قدیمیتر نیز وجود داشته که با برداشتی کاملاً برعکس نماد نیکی، دانایی و نگهبان آب بوده و به منزلهٔ نیرویی که مظهر خنثی کنندهٔ بی عدالتی و پلیدی است شناخته میشده.
شکلهای a-f به ترتیب از بالا به پایین مراحل تکاملی نقش E را به Ω و Յ نشان داده که از ابتدای هزارهٔ اول میلادی شروع و طی سدههای یازدهم تا سیزدهم میلادی تبدیل به زنبق و سپس شکوفه بلوط و در پایان «درخت یسی» شد.
دکتر «گانتزهورن» با اینکه بارها به این نظریه برخورده است که شکلهای a-f میتوانند شکل ساده شدهای از گل زنبق باشند ولی بنابر تحقیقات به نمونههای بیشماری از نمادها بر این باور است که به احتمال بسیار زیاد نماد حرفهای شامل معانی «منشأ»، «حیاتبخش» و «زاینده» به خاطر شکل ظاهری استفاده نمیشدهاند.
طرح اولیهٔ اُمگا (Ω) مانند Յ یا ریشهٔ صلیب، در همهٔ چلیپاسنگها و نقشهای برجستهٔ معماری سده هفتم میلادی، همواره نماد رستاخیز است.
حرف ـ نماد دیگری که در فرشهای تولید شده از منطقهٔ ارمنستان شرقی تا نواحی آسیای مرکزی دیده میشود ԴԴ (دد) است که چهارمین حرف از الفبای ارمنی است و به منزلهٔ عدد چهار مورد استفاده بوده که در ارمنستان عددی مقدس به حساب میآید. چهار همواره نمایشگر ارتباط موجود بین عالم قدسی و جهان خاکی بوده است. این شیوهٔ تکرار چهار را در انجیلی متعلق به سال ۱۳۰۴ میلادی میبینیم که با تصویری از خورشید همراه و ترکیب شده است.
در مناطقی که تحت تأثیر فرهنگ ارمنی بود نقش مایهٔ نور (خورشید) ـ صلیب، که نماد نور، حیات و حقیقت بود، رایج شد.
در سیر تکامل نقشها، نمونههای اولیهٔ فرشها همواره پیرو یک اصل بودند:
یک صلیب ـ ستاره به همراه لوزی بزرگی که در اطراف، قابهایی چهارگوش با رنگهای یکسان دارد. در مرحلهٔ بعد، صلیب ـ ستاره به طور جزئی یا کلی حذف شد و درون ترکیب بندی لوزی بزرگ، رنگ نقشهایی از قبیل تک برگهای نیزهای شکل تغییر یافت.
انواع گوناگون فرشهای صلیب ـ گلفام را چه از نوع قاب شده یا بدون قاب به یکدیگر ارتباط میدهد. آخرین نمونهٔ چنین ترکیبی مشخصهٔ خاص سده هجدهم میلادی است. «فرش گوهار» در این زمینه اهمیت ویژهای دارد زیرا تاریخ ثبت شده بر آن ۱۶۸۰ میلادی است و نوشتههایی نیز به زبان ارمنی دارد و میتواند مرجع ارزشمندی هم از نظر زمان مشخص تاریخ گذاری و هم از نظر معمای حل شدهٔ موجودیت آن باشد به این معنی که نوع طرح و نقشهای به کار رفته در این فرش (متعلق به سده هفدهم میلادی) الگوی فرشهای بعدی است و ثابت میکند که بافندگان ارمنی مبتکر چنین فرشهایی بودهاند.
در فرش گوهار این عبارت نقش بسته:
«من با نام گوهار، که در اعماق روح خود گناهکار و پلید هستم، با دستهای خود فرش را بافتهام تا شاید هرکس با خواندن این دعا باعث آمرزش و بخشایش من شود، سال ۱۱۲۹ (۱۶۸۰میلادی)».
فرشهایی که نقش صلیب ـ گلفام دارند به احتمال بسیار زیاد باید از «دوکدوم» آرتساخ در ناحیهٔ قراباغ ارمنستان مرکزی آمده باشند.