تولیدکنندگان و صادرکنندگان فرش تبریز میگویند صنعت فرش ایران نابود شده است
همین حالا که این جمله را میخوانید، بافندگان فرش در مرکز فرش ایروان در کشور ارمنستان در حال بافتن نقشهای از کهنترین فرش جهان، مشهور به «پازیریک» هستند که در موزه آرمیتاژ نگهداری میشود و در گور یخزده یک فرمانروای سکایی یافت شده است.
باستانشناسها از جمله سرگئی رودنکو که این فرش را در رشتهکوههای آلتای روسیه یافت، اذعانکردهاند که این قالی، دارای نقشونگارهایی شبیه به نگارههای تختجمشید است. پژوهشگران هم معتقدند این قالی توسط پارتها و مادها بافته شده؛ اما ارمنستان اکنون در حال تولید و تبلیغ و فروش قالی پازیریک به نام خود در بازارهای جهان است. استناد آنها در بازارهای جهانی هم این است که پازیریک در ارمنستان بافته شده و نماد صنعت فرش ارمنستان است.
حالا پازیریک ارمنی در گالریهای فرش آمریکا و اروپا به نام ارمنستان فروخته میشود؛ در حالی که فعالان صنعت فرش در تبریز که زمانی قطب تولید فرش در جهان بود و فرشهایش همچون فرشهای بافتهشده در کاشان و دیگر شهرهای ایران، بازارهای جهان را در تسخیر خود داشت، میگویند دیگر چیزی به نام فرش ایران در بازارهای جهانی وجود ندارد و صنعت فرش کشور نابود شده است.
گفتوگوی همشهری با فعالان صنعت فرش در شهر تبریز مشخص میکند که صنعت فرش ایران از ۲دهه پیش با رکود جدی مواجه شده و بازارهای فرش ایران از دست رفتهاست. بازاریان تبریز در سرای مظفریه این شهر که به ثبت جهانی نیز رسیده است به همشهری میگویند که با تداوم روند کنونی، تا چند سال آینده، دیگر حتی نامی از فرش ایران در بازارهای جهان شنیده نخواهد شد و صنعت فرش کشور اکنون نفسهای پایانی حیات درخشان خود را میکشد.
سهراب محمدی از ۲۶سال پیش در کار تعمیر فرش است؛ شغلی از زیرمجموعه صنعت تولید فرش که بهاصطلاح «دفهزنی» خوانده میشود و روند تولید فرش را تکمیل میکند. او در کارگاهی کوچک خارج از سرای مظفریه بازار تبریز در حال تعمیر یک تابلوفرش ابریشم با نقش مینیاتوری از استاد فرشچیان است. چند دار قالی اطراف حجره تعمیر فرش او قرار دارد و فرشها در انتظار تکمیل روند تولید و عرضه به بازار فرش تبریز هستند. محمدی میگوید: «صادرات فرش مدتهاست که راکد شده و از آنجا که تولیدکنندگان فروش ندارند، روند تولید فرش هم تعطیل شده است».
بسیاری از همکاران او در بازار تبریز حجرههایشان را واگذار کردهاند و به رانندگی با تاکسی یا کار در بوتیکهای فروش لباس مشغول شدهاند؛ «بازار فرش بسیار راکد است. تولیدکننده، فروش ندارد. به دلیل رکود، دستمزد کار ما هم که بخشی از چرخه تولید فرش است همان دستمزد سالهای ۸۹ و ۹۰ است. تولیدکنندگان فرش و قالی به دلیل نداشتن بازار فروش، از تولید منصرف شدهاند و همین رکود، رکود بیشتری را به کسبوکار دفهزنها (تعمیرکاران فرش)، رنگرزها، قالیبافان و تولیدکنندگان نخ فرش، تحمیل کرده است. صادرات فرش به آمریکا و اروپا هم مدتیاست که مسدود شده و وضعیت تولید فرش در ایران را خرابتر کرده است.»
سهراب محمدی ـ دفهزن(تعمیرکار) فرشهای تولیدشده ایرانی ـ از اتفاق بد دیگری در بازار فرش ایران هم خبر میدهد. او به کارگاه بزرگ یکی از تولیدکنندگان فرش و تابلوفرش در سردورود آذربایجان شرقی اشاره میکند و میگوید: «تولیدکنندهای که سال۸۵ حدود ۶هزار دار قالی، تابلوفرش تولید داشت حالا به جایی رسیده که ۴۰۰ دار قالی دارد؛ دلیلش هم رکود در بازار فرش ایران است. فرش دستباف ایرانی گران است و در داخل و خارج از کشور، فروخته نمیشود».
۱۵شاخه اشتغال در زیرمجموعه صنعت فرش در ایران جای میگیرند.
ریسنده و رنگرز، دفهکار و نقشزن، بافنده و طراح، شیرازهدوز و فروشنده و صادرکننده، تنها بخشی از فعالان تولید فرش در ایران هستند.
اما بنا بر آنچه تولیدکنندگان و فعالان صنعت فرش در بازار ثبتجهانیشده تبریز (وسیعترین بازار سرپوشیده جهان در فهرست یونسکو) به همشهری میگویند، با رکود طولانیمدت تولید و فروش و صادرات فرش در ایران، بخشی از فعالان چرخه تولید فرش ایرانی کار خود را رها کردهاند و حتی به فروش میوه روی چرخدستی در بازار تبریز مشغول شدهاند.
در خوشبینانهترین حالت هم یا راننده تاکسی شدهاند یا فروشنده پورسانتی بوتیکهای شهر!
سهراب میگوید: «برای خود من هم دیگر کار فرش نمیصرفد. بسیاری از همکارانم کارگاههایشان را تعطیل کرده و از بازار فرش خارج شدهاند».
«بازار جهانی فرش ایران از دست رفته است»؛ این جمله شاید موجب آزردگی مرکز ملی فرش ایران شود.
شاید هم تعداد معدودی از دلالان فرش که هنوز اندک فروشی به بازارهای خارجی دارند بگویند که این ادعا صحت ندارد اما مشاهدات و گفتوگوهای همشهری با فروشندگان، طراحان فرش و تعمیرکاران و حتی بافندگان فرش، بیانگر آن است که خطری جدی در کمین بازار فرش ایران است.
فروشندگان و طراحان نقشههای فرش و قالی حتی پا را از این هم فراتر میگذارند و به همشهری میگویند که بازار جهانی فرش ایران از مدتها قبل نابود شده است.
ابراهیم شیرفر ـ فرزند استاد نقی شیرفر ـ ۴۵سال است که در طراحی نقشههای فرش و قالی و تولید مستقیم فرش و صادرات آن فعالیت دارد. او یکی از همانهایی است که میگویند بازار فرش ایران نابود شده است.
ابراهیم شیرفر را در کارگاه طراحی نقشههای فرش در بازار تبریز ملاقات کردم. در دفتر کار او چند فرش دستباف ـ یکی با نقش بار عام ناصرالدینشاه و حاشیههای شکارگاه و دیگری با نقش باغ ایرانی و… ـ بر دیوار جای گرفته بود. تصاویر او همراه با آیتالله هاشمیرفسنجانی هنگام بازدید ایشان از نمایشگاه فرش، در چند نقطه از دفتر کارش نصب شدهاند.
صندلیهای لهستانی هم تزئینبخش اتاق کارش هستند. یک نقشه باغ گل را روی میز پهن کرده و با تأسف و حسرت، از بازار فرش در دهههای گذشته سخن میگوید؛ «بعد از انقلاب، بازار جهانی فرش ایران اندکی رونق گرفت و عدهای هم به شکل بیرویه شروع به صادرات فرش ایران به بازارهای خارجی کردند اما در نزدیک به ۳دهه اخیر محدودیتها برای فرش ایرانی بیشتر شد.
صادرات فرش تعطیل شد و رقبای خارجی، جای فرش ایرانی را در بازارهای جهان پر کردند. گرانیهای ۲دهه اخیر هم مزید بر علت شد و دیگر تولید فرش برای بافنده صرف نکرد.
کارگر برای بافتن قالی ایرانی روزانه ۵۰هزار تومان دستمزد میگیرد؛ نزدیک به ۱۲دلار؛ اما در چین، بافنده فرش با روزی یک تا ۳دلار کار میکند؛ به همین دلیل، تولید فرش در ایران گران تمام میشود و مشتری بیرونی هم تقاضای فرش ارزان دارد.
به دلیل همین گرانی در بازارهای جهانی به مشکل خوردیم و مشتریان خارجی فرش ایران ترجیح دادند بافت فرش را به کارگران هندی، نپالی و افغانستانی بسپارند تا فرش ارزان به دستشان برسد.»
زمانی پیش از دهه۷۰ در ایران، فرش دستباف ایرانی حکم طلا داشت و حتی ارزش فرش دستباف ایرانی در چشم مردم از طلا هم بالاتر بود؛ طوری که به آن، به چشم پسانداز زندگی نگاه میکردند؛ اما وضعیت فرش ایران حالا چگونه است؟
ابراهیم شیرفر در دفتر کار خود با حسرت از آن روزها یاد میکند. میگوید: «۳دهه است که بازار فرش ایران از دست رفته! برخی میگویند تولیدکنندگان فرش از نظر طراحی و مواد مورد استفاده در فرش ایرانی افت کردهاند ولی من اعتقادی به این حرفها ندارم.
موادی که تولیدکنندگان فرش در ایران به کار میبرند همانیاست که در هند و چین و افغانستان استفاده میشود و کیفیت تولید فرش ایرانی هم بدون تردید بالاتر از آنهاست.
مشتریان فرش ایران تنها به گرانبودن فرش ایرانی اعتراض دارند. تورم در ایران بالا رفت و فرش ایرانی هم برای مشتریان داخلی و خارجی گرانتر تمام شد.
زمانی قالی ایرانی حکم طلا داشت اما در این ۳دهه هر روز تورم زیاد شد، نرخ ارز بالاتر رفت و در این شرایط، خریدار خارجی ترجیح داد به جای خرید فرش گران ایران، فرشی را که کارگران هندی و افغانستانی و نپالی بافتهاند با قیمت کمتر بخرد؛ بازار فرش ایران هم صددرصد نابود شد.
این فقط حرف من نیست؛ حرف بسیاری از تولیدکنندگان و بافندگان فرش در کشور است»!
نشانی از مشتری نیست
در سرای مظفریه تبریز ـ آن هم در پایان هفته که مردم بیشتر برای خرید به بازار میروند ـ نشانی از مشتریان فرش نیست.
صاحبان حجرههای فرشفروشی، قالیهای دستباف ایرانی را وسط سرای تاریخی مظفریه تبریز روی هم انباشتهاند و کارگران و دلالها گاهبهگاه فرشهای ایرانی را با نقش گل و باغ و شکارگاه و قابقابی و گلدانی برای بازدیدکنندهها همچون صفحات کتاب نقاشی، ورق میزنند؛ کار بیهودهای که هر چندساعت یکبار انجام میدهند.
فرش ایرانی گران تمام میشود و انبارها مملو از قالیهاییاست که خریدار ندارند.
اگر باغ ایرانی را نماد تلاش ایرانیان برای آوردن تکهای از بهشت بر زمین بدانیم (البته به تعبیر سیدمحمد بهشتی، رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی) فرش ایرانی را میتوان نشانهای از تلاش ایرانیان برای بردن تکهای از بهشت به درون خانه دانست؛ باغی که حالا با نابودی بازار فرش ایران خزانزده شده است.
از تبلیغات دروغین رونق فرش ایرانی در بازارهای جهانی که بگذریم، تولیدکنندگان و صادرکنندگان فرش دستباف ایرانی در بازار تبریز که زمانی همه بازارهای خارجی را در تسخیر خود داشتند بر یک نکته تأکید دارند؛ «تولید و صادرات فرش ایران نابود شده و اگر فکری به حال این وضعیت نشود تا ۳سال آینده حتی نامی از فرش ایرانی در بازارهای جهانی نخواهد ماند».
در یکی از حجرههای سرای مظفریه که آخرین چرخه تولید فرش تمام شده و عرضه آن آغاز شده است، حجرهدار بازار فرش تبریز به همشهری میگوید: «در ۲دهه گذشته نسبت به بازار جهانی فرش ایران بیتفاوت بودیم؛ حتی نیامدیم با رنگ و جنس مد نظر خریدار خارجی هماهنگ شویم و با سلیقه آنها کار کنیم».
حجرهدار به فرش آویزانشده از دیوار با زمینه مغزپستهای و نقش باغ اشاره میکند و میگوید: «خریدار خارجی از رنگ این زمینه، خوشاش نمیآید. بافنده و طراح، در این سالها نیامدهاند رنگ زمینه یا حتی طرح قالی را تغییر دهند.
به بازار جهانی گفتهایم که این فرش را تولید میکنیم و چه بخواهید و چه نخواهید باید این فرش را از ایران بخرید.
کیفیت فرش هم در جنس و نوع پشم و نخ و رنگی که در بافت آن استفاده میشود نسبت به ۲۰ یا ۴۰سال پیش افت شدید کرده است؛ پس خودمان هم تیشه به ریشه فرش ایران زدهایم»!
حجرهدار سرای مظفریه علاوه بر انتقاداتی که به تولیدکنندگان داخلی فرش ایرانی ـ به دلیل کیفیت پایین تولید ـ دارد از مسئولان دولتی در سالهای گذشته هم انتقاد میکند و میگوید: «سیستم دولتی باید روی فرش، سرمایهگذاری و تبلیغات میکرد تا مشتری خارجی فرش ایران را به اسم بشناسد.
باید روی فرش ایران کار میشد. متأسفانه این کار انجام نشد.
مثلا در بازارهای جدیدی که به روی فرش ایران باز شد، آفریقایجنوبی میدانست فرش ایران چیست؟
در این بازار، سرمایهگذاری نشد تا از این فرصت، خوب استفاده شود. با تداوم این وضعیت هم در آینده خواهید دید که چیزی به نام فرش ایرانی در بازارهای جهانی وجود نخواهد داشت».
بازاریان تبریز به همشهری میگویند که با تداوم روند کنونی، تا چند سال آینده، دیگر حتی نامی از فرش ایران در بازارهای جهان شنیده نخواهد شد و صنعت فرش کشور اکنون نفسهای پایانی حیات درخشان خود را میکشد.