تاريخچه قالى بافى
تاريخ قالی بافی
اشارات مختصر گزنوفون را نمىتوان دليل بر آن دانست كه در قرن ۴ م.ق.م، قالى به معناى اخص كلمه در ايران وجود داشته است. شايد شبانان صحرانشين فلات ايران بافتههايى كه طلايههاى قاليهاى امروز بوده است مىساختهاند. در زمان سلوكيان و اشكانيان نيز گويا فقط شبانان براى مصرف خود گليم هايى مىساختهاند. مداركى كه از نيمه دوم عهد ساسانيان به جا مانده وجود قاليهاى نفيس را در آن زمان تأييد مىكند. در سالنامههاى چين (۵۹۵ ـ ۶۱۷ ب. م) قاليچههاى پشمى «كالاى ايرانى» ناميده شده است. «قاليهاى نرم» از جمله اشيايى بود كه هراكليوس در جنگهاى خود با خسرو پرويز در اوايل قرن ۷ م. به تاراج برد. فرشى كه ۱۵ سال بعد، از تالار بزرگ كاخ تيسفون، به دست اعراب به تاراج رفت، به گفته تاريخنويسان عرب، گوهر نشان بوده است.
اين فرشها، به احتمال قوى، چيزهايى از نوع گليم بوده است، زيرا آب و هواى بين النهرين با قالى گره بافته سازگار نيست، و نيز اين نوع قالى براى گوهر نشان كردن مناسب نيست. ديگر اينكه قالى گره بافتهيى به اندازه «فرش خسرو» (كه اندازه آن در حدود ۳۰ در ۳۰ متر ذكر شده) ۵/۲ تن وزن خواهد داشت. شايد در همين اوان چادرنشينان و روستاييان فلات ايران قاليچههاى گره بافته براى مبادله با كالاهاى ديگر مىساختهاند .
در آثار مورخان و جغرافيادان هاى عرب كه در زمان خلفاى عباسى به ايران سفر كردند اشاراتى به قالى رفته است كه نمودار رواج قاليبافى در قرون ۳ و ۴ ه.ق. در ايالات فارس، مازندران، گيلان، و قاينات مىباشد.
اما اينان از نوع قالي ها چيزى نگفتهاند. ولى تقريبا شكى نيست كه طرح قالىهاى اين دوره مركب از خطوط مستقيم بوده است. در نتيجه نفوذ تركان سلجوقى در آذربايجان و همدان، بافتن قالى با «گره تركى» درين دو ايالت رواج يافت و هنوز هم رايج است. نواحى ديگر «گره ايرانى» را كه اشتباها به «گره سنهى» معروف است، رها نكردند، و تا امروز آن را همچنان بكار بردهاند . در اواخر قرن ۷ ه.ق. به دستور غازان خان مغول بناهاى دولتى تبريز با قالى مفروش شده بود. در قرن ۹ ه.ق، سلاطين تيمورى هرات و اوزون حسن در تبريز قاليهاى زيبا در كاخهاى خود داشتند. طرحهاى بيشتر اين قاليها مركب از خطوط مستقيم بود، زيرا هنر قاليبافى هنوز به مرحله كمال خود نرسيده بود. طرحهاى پيچ در پيچ با خطوط منحنى در پايان قرن ۹ ه.ق . به وجود آمد.
پس از آغاز سلطنت صفويه، كوشش بعضى از شاهان اين سلسله در احياء و بسط هنرهاى ملى ايران، صنعت قاليبافى را كمال بخشيد. نقاشان و بافندگان طراز اول كه از حمايت بيدريغ آنان ـ به خصوص شاه عباس اول ـ برخوردار شده بودند، با خاطرى آسوده به كار پرداختند، و نيرو و استعداد خود را بيش از پيش براى پيشرفت هنر خود بكار بردند. رواج بى سابقه قاليبافى در شهرها سبب پيدايش شيوههايى چنان دشوار و پيچيده شد كه بافندگان قبايل و روستاها، با افزارهاى ساده خود از پرداختن به آنها عاجز بودند. درين دوره، طرحهاى پيچ در پيچ و نقشهاى «كلاسيك» قالى ايران پديد آمد. عاليترين قاليهايى كه امروزه در موزهها و مجموعههاى شخصى جهان نگهدارى مىشود، متعلق به اين دوره است. پس از مرگ شاه عباس، انحطاط اين هنر آغاز شد، و حمله افغانها آن را تشديد كرد. در عهد پرآشوب نادر، به آن توجهى نشد. آرامش دوران كريم خان زند، نيز نتوانست آن را در شهرها احياء كند. اما قبايل و روستاها همچنان به يافتن قالى مشغول بودند. در ۱۲۹۱ يا ۱۲۹۲ ه.ق. بازرگانان تبريز در صادر كردن قالى ايران به كشورهاى خارج پيشقدم شدند. اين اقدام جنبشى در صنعت قاليبافى پديد آورد، و سبب رونق دوباره آن در شهرها شد.
در ۱۳۰۰ يا ۱۳۰۱ ه.ق، شركت انگليسى زيگلر (۲) در سلطانآباد به تهيه قالى پرداخت. از آن به بعد، شركتهاى خارجى ديگر (بيشتر آمريكايى) شعبههايى در مراكز بافتن قالى ايران برپا داشتند. ازين طريق، صادرات قالى رونق گرفت، و در سال هاى پيش از جنگ جهانى اول، رقم آن ساليانه به ۰۰۰/۵۰۰/۲ ليره استرلينگ مىرسيد، اما اين شركتها صرفا سود تجارتى را در نظر داشتند، و از اين روى، قاليبافان را به بافتن نقشهاى ناخالصى در خور بازارهاى بيگانه وادار مىكردند، و بدين جهت، از رونق طرحهاى اصيل ايرانى كاسته شد.
پيش از جنگ جهانى دوم به دنبال بحرانهاى اقتصادى، ورود قالى ايرانى به كشورهاى غربى محدود شد، و شركتهاى خارجى قالى شعبات خود را در ايران برچيدند . رونق بازار داخلى و كوششهاى مؤسسه قالى ايران كسادى بازار صادرات را تا اندازهيى جبران كرد. اما ورود رنگهاى مصنوعى و ارزان قيمت خارجى، كه كم و بيش جانشين رنگهاى ثابت طبيعى شده است، و نيز رواج بافتهاى تقلبى، به خصوص از پايان جنگ به بعد، سبب تنزل جنس قاليهاى ايرانى شده و ارزش هنرى آن را سخت به خطر انداخته است. در سالهاى اخير، هنرستان عالى اصفهان به ساختن قاليها و قاليچههايى از پشم و كرك و ابريشم، با طرحهايى به سبك عهد صفوى، همت گماشته و نمونههايى نيز، براى نمايش، به نمايشگاههاى خارجى فرستاده است.
امروزه، انواع قالي هاى ماشينى ساده و گلدار ـ بيشتر در كشورهاى غربى ـ ساخته مىشود، كه خود به خود قيمت آنها به مراتب ارزانتر از قاليهاى دست بافت است. اين مسأله، و نيز عوارض سنگينى كه اين كشورها به قاليهاى وارداتى بستهاند، سبب محدود شدن صادرات قالى از ممالك شرقى شده است.
شيوه كار:
نخست تارهاى قالى را بر «دار» قاليبافى نصب مىكنند. سپس عمل بافتن ـ اغلب به توسط زنان قاليباف ـ آغاز مىشود. تارها را دو به دو با رشتههاى رنگين پشمى يا ابريشمى، بر حسب طرحى كه قبلا آماده شده، در امتداد عرضى قالى گره مىزنند، سپس ۱ يا ۲ يا ۳ رشته پود را بر فراز رديف گرهها، از ميان تارها، يك در ميان مىگذرانند، و با افزار سنگين شانه مانندى آن را مىكوبند، و در جاى خود فشرده مىسازند، آنگاه زوايد آويخته رديف گرهها را با قيچى مخصوص مىچينند، و سپس به بافتن رديف بعد مىپردازند . بر اثر تجديد مكرر اين مراتب، قالى كامل مىشود گاه براى ساختن يك قالى بزرگ، يا يك قاليچه ابريشمين ظريف، كارگر يا كارگرانى سالهاى دراز وقت صرف مىكنند. معمولا طرح قالى بر كاغذ مدرج منقوش مىشود، و جاى هر گره با رنگ مخصوص آن مشخص مىگردد.
استاد يا سركارگر، از روى اين نقشه، گرهها را به صداى بلند تقرير مىكند، و كارگران آنها را مىبافند. گاه، استاد در ميان دو «دار» قاليبافى مىنشيند، گرهها را به دو گروه يا دو كارگر تقرير مىكند، و در ضمن، براى جلوگيرى از اشتباه، پشت قاليها را زير نظر دارد. بدين ترتيب با يك طرح و يك استاد، در عين حال، دو قالى بافته مىشود (شايد رسم جفت بودن قاليها در ايران، از اينجا ناشى شده باشد) . سروته قالى را تنها به تار و پود، بى آنكه گرهى در كار باشد، به شكل نوارى گليم مانند در مىآورند. و پايان تارهاى قالى را دسته دسته گره مىزنند، و به شكل منگوله در مىآورند.