آشنایی با قالی ارمنی
ارمنیان، که جزو نخستین پیروان رسمی مسیحیت (از ۳۰۱ میلادی) هستند، میراث کهن انگارهها و نمادهای فرهنگ و سنت خود را با مفهوم روحانی آیین جدید تلفیق کردند و در طول روند تکامل نقشها موفق به بیان قوی و آشکار آنها به صورت نمادهای مسیحی شدند. امروزه، آثار هنری به جای مانده و شناخته شده مانند معماری کلیساها، چلیپاسنگها، صفحات تذهیب شده انجیلها، فرسکو، هنر فلزکاری، کنده کاری چوب، سفالگری و نیز هنرهای سنتی دستبافت مانند فرش، گلیم، گلدوزی و غیره تداوم و تکرار این نقشهای سنتی را به روشنی نشان میدهند.
این دسته از نقشهای تزئینی، که در اصل نقشهایی نمادین و حامل معانیای خاص هستند، دو نکته مهم را یادآوری میکنند:
دوم اینکه همگی آنها در منطقه وسیع جغرافیایی که امروزه دیگر به نام ارمنستان شناخته نمیشود شکل گرفتهاند.
هنگام بررسی سیر تکامل فرهنگ و تمدن هر ملت رخدادهای تاریخی نقشی مهم در روشنتر شدن حقایق دارند چراکه به تغییر وضع سیاسی ـ اجتماعی میانجامند و نام فاتحان پیروز و حکومتشان به منزلهٔ برچسبی (که شامل دورههای هنری در تمدنها نیز میشود) به کار میرود.
این مسئله را در تاریخ ارمنستان، که سدهها حکومت بیگانگان و اقوام مهاجم بر آن سایه افکنده است و بخش بزرگی از سرزمینهای آن امروزه به نام کشور ترکیه شناخته میشود، به خوبی میتوان دید. تا پیش از نسلکشی ارمنیها محل سکونت طبیعی ارمنیان و مردم بومی تحت نفوذ بیگانگان مهاجم و حتی امپراتوریهای بزرگ در جغرافیای گستردهای که سدهها در آن زندگی میکردند تغییر نکرده بود و به همین دلیل محدودهٔ زندگی آنها تبدیل به «گسترهٔ نفوذ فرهنگ ارمنی» شده بود (حتی بدون داشتن حکومت).
این گسترهٔ فرهنگ ارمنی تأثیر فراوانی بر فرهنگ اقوام فاتحی داشت که اغلب دارای روحیهای وحشی و جنگجو بودند و با تسخیر این سرزمینها حکومت جدیدی بنا مینهادند و در آنجا ساکن میشدند. نمیتوان انتظار داشت که این فاتحان بیابان گرد دارای فرهنگ و تمدنی بارورتر از ارمنیان بومی ساکن این مناطق بوده باشند؛ بنابراین، به راحتی تحت تأثیر فرهنگ و تمدن ارمنی قرار میگرفتند.
دکتر «فولکمر گانتزهورن» در کتاب «فرشهای شرقی مسیحی» نوشته است:
این کار ادامهٔ تحقیقات علمی (۱۹۵۵ میلادی) و سومین کتاب در زمینه پیشینهٔ کامل فرشهای شرقی است. فرشهای شرقی با نمادهای مسیحی دلیل اصلی تألیف این کتاب بوده ولی باید بگویم که در ابتدای شروع کارم هیچگونه تصوری دربارهٔ اصالت مسیحی این فرشها نداشتم تا اینکه پس از اتمام دست نوشتههایم خواستم دربارهٔ فرشهای شرقی نیز تألیفی داشته باشم.
در کمال تأسف دریافتم که تا سده نوزدهم میلادی فرشهای معدودی وجود داشتهاند که منسوب به اسلام و حاوی نقشهای اسلامی بودهاند و آنها نیز در کنار فرشهای مسیحی کتاب آمدهاند. هدف نهایی من کوششی است برای جبران بی عدالتی تاریخی ای که در حق ارمنیان به خاطر موقعیت سرزمینشان صورت گرفته زیرا آنان بارها و بارها مورد هجوم، تبعید، تقسیم سرزمین آبا و اجدادی، استثمار، کشتار و بد رفتاری قرار گرفتهاند. هنر و فرهنگ قومی آنان به تاراج رفته و اصالت ذاتی آن در طی سدههای گذشته با ریاکاری و نادیده گرفتن حقایق به دست فاتحان سرزمینهایشان غصب شده است. این مجموعهٔ نادر از نقشها و طرحهای اصیل، که مشخصهٔ فرشهای شرقی به حساب میآیند، بخشی از میراث و شناسه ارمنیان است که حال باید بدین سان شناخته شود».