اطلاعات فرش

سوابق تاریخی هنر و صنایع کاشان

کاشان

هنر کاشان قبل از تاریخ تا ظهور اسلام

«تحول فرهنگ و تمدن انسان را در فلات ایران از هزاره پنجم پیش از میلاد مسیح می توان تحت مطالعه قرار داد..آثار استقرار نخستین انسان ها در جلگه مرکزی ایران در محل موسوم به سیلک…بدست آمده است»(گیرشمن،۱،۱۳۷۱) در این عهد ماقبل تاریخی که عهد نوسنگی بود و ابزار کار همه از سنگ ساخته می شد،علاوه بر هنر حجاری و ابزرار سازی سنگی،در جواهرسازی و ساخت ابزار آرایش هم پیشرفت نموده و با اولین فلز مهم یعنی مس آشنا گردیدند.همچنین هنر بافندگی در بین این مردم با توجه به کشف تعداد قابل ملاحظه ای حلقه های دوک که از گل رس پخته یا از سنگ ساخته شده،رواج تام داشته و نشان آنست که انسان عهد حجر درسیلک مبادی صنعت نساجی می شناخته است. عهد دوم سیلک،دوره ای پیشرفته تر از دوره اول است،در معماری چینه جای خود ر ابه خشت گلی که تازه اختراع شده بود،داد.در سفالگری ، ظروف پیشرفته تری ساخته شد که بر اثر اختراع چرخ سفالگری در این دوره است که عبارت از یک تخته ساده باریک بود که روی زمین قرار می گرفت و شخصی ان را می جرخانید. علاوه بر هنر کوزه گری،هنر نقاشی بر سفال نیز در این دوران به نحو بارزی شکل می گیرد این اقدام نخستین بار در حدود سال ۴۰۰۰ ق.م تنها به وسیله کوزه گر مقابل تاریخی ایران،صورت پذیرفت. مرحله دیگر در تکامل تمدن ماقبل تاریخی ایران با عهده سوم سیلک مشخص می شود که مربوط به بخش اعظم هزاره چهارم قبل از میلاد است در این دوره پیشرفت قطعی در هنر که ما هنوز از فواید آن برخورداریم اختراع چرخ و کوره آجرپزی با ضمائم آن بود.

نقاشی در سیلک در هزاره های قبل از هزاره سوم ،علاوه بر جنبه های هنری،تقلید صادقانه ای از زندگی بود که هنرمند در اطراف خود می دید و آن را روی ظروف سفالین خویش منعکس می کرد، همچنین در پشت این نقوش که حاکی از رموز و نشانه های بسیار متنوع است،میل به بیان مطالبی نهفته آشکار است.بعضی از دانشمندان معتقدند که این نقاشی در حکم نویسندگی است.بی شک،همانطور که گیرشمن نیز اشاره نموده است، تزئینات و نقوش بر رو ظروف و مهرها نوعی خط که وسیله ای برای انتقال مفاهیم بوده در قبل از هزاره سوم در منطقه سیلک به شمار می آید .
در هر حال «سیلک تنها نقطه ایست در نجد که پیش از عهد هخامنشی ، مدارک کتبی به دست داده است و بدین وجه استعمال خط در ایران ثابت شده است»(گیرشمن ،۳۶،۱۳۴۹-۱۳).
از آثار دوران ساسانی در منطقه کاشان ، خرابه های آتشکده خرمدشتدر ۲۰ کیلومتری جنوب شرقی کاشان (نراقی،۳۳،۱۳۷۴)و نیز آتشکده نیاسر در مرکز بخش نیاسر کاشان که بنابر نقل محمد حسن بن حسن قمی توسط پادشاه ساسانی اردشیر بابکان بنا گردیده ،(قمی،۷۶،۷۰۱۳۱۳و۷۷) باقی مانده است سبک معماری این آتشکده،همان سبک متحدالشکل آتشکده های دوران ساسانی است که شامل یک طاق چهار گوشه است که سقف ان طاق ضربی است که گنبدی مدور می باشد این نوع بناها را چهار طاقی نیز می گویند.
هنر نساجی کاشان نیز همچنان در دوران ساسانی پر رونق بوده است .«مطابق بررسی های دقیقی که به عمل آمده تعداد پارچه های عهد ساسانی که اکنون در خزائن کلیساها و موزه ها موجود است در حدود ۶۰ قطعه به شمار آمده،که کارشناسان فنی از روی نقش و نگار و قرائن و دلایل تاریخی و فنی،محل بافت آنها را هم معین کرده اند،از جمله چند پارچه از آنها که دارای نقش خروس یا گل آفتابگردان و غیره می باشد کار صنعتگران کاشان شناخته شده چا انکه نقش خروس در روی مسکوکات و منسوجات از قدیم الایام تا عهد صفویه علامت صنعتی مخصوص کاشان بوده ، همچنان که علامت،شیر و ماهی نیز اختصاص به اصفهان و گیلان داشته است»(محمد حسن،۲۳۳،۱۳۶۶).

کاشان

هنر کاشان در دوران اسلامی

از آغاز تا پایان دورۀ آل بویه
موارد پراکنده ای از هنر کاشان در قرون اولیه اسلامی،مطرح گردیده که حاکی از تداوم هنرهای پیشین این دیار می باشد.انتساب بنای اولیه مسجد جامع کاشان به صفیه دختر مالک اشتر،وجود قالی در اوایل قرن دوم هجری در جریان شهادت فرزند امام محمد باقر(ع) در مشهد اردهال کاشان ، طراحیو بنای حصار کاشان و یا بنای مجدد کاشان در زمان خلافت عباسی به دستور همسر هارون مواردی از این قبیل است. صنعت و هنر در کاشان در دوران آل بویه(قرن چهارم هجری)، به دلیل اهمیتی که برای کاشان شیعی مذهب قائل بودند،رونق می گیرد. درباره این شهر در دوره آل بویه، مقدسی می نویسد:«کاشان، شهری آباد،روستایی نیکو دارد،کشتزارهایش بسیار،گرمابه ها نیکو،نعمت فراوان ،کاریز در زیر و روی زمین دارد.در کاشان دژی هست که دور آن خندقی است»(مقدسی،۱۴۰۸ ق ۵۸۴ و ۵۹۳).نیز صاحب حدود العالم می نویسد :«کاشان شهری است بسیار نعمت، واز آنجا دبیرانو ادیبان خیزند»(حدودالعالم،۱۳۶۲ ،۱۴۳). اخیراً در کنار قلعه جلالی کاشان محل گودی بر اثر خرابی ها ظاهر شده که در آن آجرهای ظریف متعلق به دوران آل بویه مشاهده می شود. مؤلف مرآت البلدان ناصری به نقل از احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم (تألیفنیمه دوم سده چهارم هجری-دوره آل بویه) کاشان را چنین بیان می نماید:«کاشان بلدی است واقع در حد بیابان،این شهر عظیم الاسم و قدیم الرسم می باشد.. اهالی کاشان با حذاقت و دانش اند، مخصوصاً در حرف و صنایع و ساختن ظروف مس و در این بلد معدن سنگ مرمر و لاجوردی دیدم که معدنی یه خوبی آن در هیچ بلدی ندیده ام» این مطلب نشنگر تجدید رونق هنرهای قدیم،در عهد آل بویه در کاشان است.

دورۀ سلجوقی تا پایان دورۀ ایلخانی

در دوران سلجوقی انواع هنرها در کاشان تعالی یافت و غالب وزراء ،مستوفیان و دبیران دربار،کاشانی بودند.هنر خوشنویسی و کتابت به آن حد رسید که هر قطعه خط خوشی، هرجا بود،به اهالی کاشان منسوب می شد.معمارینیز از رشد بالایی برخوردار شد، کما اینکه در این دوران ، مساجد جامع به نحومطلوبی در کاشان و در روستاهای بزرگ آن بنا گردید. قطعه نظامی جلالی در جنوب غربی شهر به طرز باشکوهی ساخته، و برای تامین آب آن سدی بر روی رودخانه قمصر بسته شد.(نراقی،۲۲۹،۱۳۷۴).حصار و باروی مناسبی بر گرد شهر کشیده شد،مدارس علمی بزرگی در شهر ئ اطراف تاسیس گردید و بر بقاع امامزادگان مشهور شهر و اطراف، گنبد و بارگاه برافراشته شد که البته به جزء بعضی موارد،تاسیس این بناها به همت خود بزرگان و مشاهیر کاشانی تحقق یافت.

یکی از هنرهای پرآوازه کاشان ساخت ظروف فلزی به ویژه ظروف مسی و نقره ای است که از دوران قبل از اسلام ریشه دارد و در دوره سلجوقی پیشرفت های خوبی داشته است.همچنین هنر قلمزنی بر روی ظروف و وسایل مس و نقره کاشان در سطح ملی شهرت داشته و یکی از شاهکار های جهانی آن سینی نقره موزه بوستون است که مشهور به سینی آلب ارسلان سلجوقی است.

یکی از نقاط عطف در تاریخ هنر کاشان،بروز و اوج هنر کاشی سازی در این منطقه است که در قرن پنجم هجری اتفاق می افتذ از جمله هنرهای پیشرفته در عهد سلجوقی در کاشان،ساختن ظروف سفالی برجسته است که نمونه ای از آن که پارچ سفالی نقش برجسته است به طرز زیبایی ساخته شده است در موزه متروپولتین نیویورک وجود دارد.(نراقی،۱۹۲،۱۳۴۵)ظهور خاندان ابی طاهر در اواخر قرن ششم هجری در کاشان،هنر صناعی کاشی سازی را در مرحله متعالی خود وارد کرد. پروفسور پوپ ضمن اینکه مرکزیت سفال سازی ایران را کاشان می داند،مطرح می نماید:«اما برخلاف تصور عموم ،مرکز سفال سازی ایران کاشان بود نه ری.کاشان از قرن پنجم تا قرن یازدهم پایتخت این هنر شمرده می شد»(پوپ ،۸۰،۱۳۵۵).

ساخت ظروف لعابدار منقوش از دیگر هنرهایی است که در زمان سلجوقیان و خوارزمشاهیان در کاشان به تعالی رسید.یکی از شهرهایصنعتی ایران شهر کاشان است که در زمان سلاجقه در قرون ۵ و ۶ هجری انواع ظروف و اشیاء تزئینی به رنگ طلائی یا رنگ آبی لاجوردی و فیروزه ای در آنجا ساخته می شد. با این وصف،رواج هنرهای سفالگری،کاشی سازی و ظروف لعابدارازقرون پنجم هجری به بعد به همراه نقاشی و خوشنویسی از کاشان و مکتب هنری آن به سایر نقاط ایران صورت می پذیرد.
هنر باستانی نساجی یا بافندگی و جولاهی نیز در عهد سلاجقه در کاشان رواج بیشتری پیدا می کند در زمان کوتاه خوارزمشاهیان،کاشان همچنان مرکزیت هنری خود را حفظ کرده بود کما اینکه تاریخ یک سری از کارهای کاشی کاری خاندان ابی طاهر و شاگردان آنها و بعضی ظروف لعابدار منقوش به جای مانده از آن دوره است.

در عهد ایلخانان مغول، هنرمندان کاشانی تحول جدیدیدر این هنر صناعی بوجود آوردند و آن طراحی و ساخت کاشی معرق است که نمونه های اولیه آن در بعضی از بناهای متعلق به آن زمان از قبیل:گنبد چهل دختران(کوی سلطان امیراحمد)،بقعه خواجه تاج الدین،گنبد امامزاده میرنشانه و نیز منبر بزرگ و زیبای کاشی معرق مسجد میدان (با نام سازنده آن استاد حیدر کاشی تراش)وجود دارد(نراقی ،۱۳۴۵، ۲۱۳).مطالعات هنر در عصر ایلخانان نشان می دهد که هنر نقاشی و نگارگری و تذهیب نیز در کاشان جایگاه ویژه ای داشته که نمودار سابقه این هنرها وسابقه کاشان در این زمینه است.

در دوران تیموری و سلسله آق قویونلو،نیز کاشان مهد هنر و ادب و مرکز هنرهای صناعی و مورد توجه بود. هنر نساجی و بافندگی نیز در این دوران عظمت گذشته را حفظ می نماید چنانچه جوزافا باربارو سفیر ونیز در دربار اوزون حسن در قرن نهم هجری می نویسد:«به شهری پرجمعیت رسیدیم به نام کاشان و در آنجا پارچه های ابریشمی و نخی چندان فراوان به دست می آید که هرکس در یک روز به ارزش دوهزار دوکات می تواند از این پارچه ها فراهم کند پیرامون شهر نزدیک سه میل است»(جوزافا باربارو،۸۱،۱۳۴۹).همچنین مارکوپولو جهانگر معروف ایتالیایی در موقع بازدید از کاشان در دوره مغول ،توجهش به هنرهای صناعی کاشان به ویژه مخمل و منسوجات ابریشمی جلب می گردد که از آن ذکر می نماید.(نراقی،۲۱۵،۱۳۴۵).مارکوپولو در کنار مخمل وزری از قالی های خوش نقش کاشانی نیز نام می برد.(حسن بیگی،۳۱۴،۱۳۶۵)

هنر کاشان در دورۀ صفویان

با روی کار آمدن خاندان شیعی مذهب صفوی شهر کاشان که به این مذهب وفادار بود و در نزدیکی اصفهان پایتخت اصلی این خاندان بود،مورد توجه ویژه قرار گرفت و در ابعاد سیاسی،فرهنگی،اجتماعی و اقتصادی رشد بی نظیر پیدا کرد. هنرهای صناعی نساجی ،همچنین هنر صناعی فرش در دوران صفویه در کاشان رشد قابل ملاحظه ای نمود به نحوی که توجه جهانگردان یا سفرای اروپایی آن دوران را بدون استثناء به خود جلب نموده است.شاردن جهانگرد و ایران شناس فرانسوی می نویسد:«در هیچ یک از بلاد ایران مصنوعات مخمل و ساتین و تافته و ابریشم و قطعات زربفت و نقره بافت و زری های ساده و گلدان ابریشمی بیشتر از کاشان و حومه آن تهیه نمی گردد»(شاردن ،۸۵،۱۳۳۶).«یک نوع پارچه نفیس و خوش نمایی می بافند که در نوع خود منحصر به فرد است و آن را مخمل زری می نامند.مخمل زربفت از تمام اقسام پارچه های زری قشنگ تر و خوش نماتر است به خصوص مخمل هایی که کرک های برجسته دارد»(بهشتی پور،۱۳۴۳، ۱۷۵).

یکی از هنرهای صناعی که در کاشان صنعت نساجی محسوب می گردید، صنعت شعربافیاست که در زمان صفویه به اوج خود رسیده بود ، این هنر صناعی دارای دستگاه ای متعدد و فنون مختلف تابعه بود و لذا مجموعه وسیعی را زیر پوشش شغلی قرار می داد.
هنر بافندگی کاشان در زمینه زیراندازها و بافت قالی و قالیچه نیز در دوران صفویه به اوج عظمت خود می رسد، چنان که پروفسور پوپ در این رابطه می گوید :«بافندگان کاشان ثابت کرده اند که می توانستند فرش های تصویری ببافند چنان که با بهترین کارهای استادان چینی و اروپایی دوره گوتیک برابری می کند»(پوپ،۱۳۵۵ ،۱۹۰)
نقاشی نیز که یکی از زادگاه های اصلی آن،کاشان می باشد،در دوران صفویه به رشد و تعالی رسید،به نحوی که یکی از دو مکتب اصیل نقاشی،یعنی مکتب رضا عباسی (متوفی ۱۰۴۴)در دوران صفویه،مکتب نقاشی کاشان بوده است که شاه عباس اول ،آن را در اصفهان نیز ترویج نمود البته جمعی از نقاشان چیره دست مکتب بهزاد نیز که از زمان شاه اسماعیل اولاز هرات به تبریز منتقل گردیدند،از هنرمندان کاشانی هستند که از آن جمله خواجه عبدالوهاب نقاش کاشانی و استاد نقاشی شاه طهماسب صفوی و فرزند او عبدالعزیز بن خواجه عبدالوهاب و مولانا کمال الدین نقاش کاشانی را قاضی احمد میرمنشی در کتاب گلستان هنر نام برده است (نراقی،۲۳۳،۱۳۴۵و۲۳۴).
هنر خوشنویسی نیز در کاشان رونقی داشت که از بین خوشنویسان آن حسین علی کاشی به هندوستان رفته در دربار اکبرشاه، کتابهای خطی نفیسی را قلمی کرد. در زمینه منبت کاری و نقاشی روی چوب نیز بزرگانی چون محمد هادی معروف به شیخ رمزی را که در کار خود بی نظیر بود داشته ایم(نراقی،۱۳۴۵، ۸-۲۳۷).
معماری و تزئینات آن نیز در دوره صفوی کاشان را به یکی از زیباترین شهرهای آن دوره مبدل ساخت.خرابی در هیچ جا نبود،معابر،بازارها،گرمابه ها،آب انبارها،سیپک ها،مدارس،بقاع امامزادگان ،مساجد و . همه و همه به نحو مطلوبی تعمیر یا تجدید بنا و توسعه یافته و بسیاری عمارات برای اولین بار ساخته شدند.

هنرکاشان در دوران افشاریان و زندیان

متاسفانه حمله محمود و اشرف افغان در پایان دوره صفویه به شهرهایی چون کاشان،باعث قتل و غارت افراد و انهدام بعضی از آثار معماری و هنر این خطه که مدتها پایتخت دوم صفویان بود گردید،اما پس از این دوره هفت ساله، با آمدن نادرشاه افشار به کاشان و فرار افغانها، با تدبیر بزرگان شهر ،کاشان آرامش خود را بازیافت و در طول حکومت ۱۴ ساله افشار توانست در حد ملایم و متوسط به تلاش های هنری خود ادامه دهد.
دو زلزله وحشتناک و ویوانگر کاشان در دوران زندیان،بسیاری از آثار معماری و هنری باقی مانده را نیز از بین برد و سایر هنرها را بیش از بیش از رونق انداخت اما به دستور کریم خان زند و با همت حاکم توانمند و خیر کاشان عبدالرزاق خان، بازسازی مطلوب کاشان و تعمیر اساسی یا تجدید بنای ابنیه عمومی و حصار شهر صورت گرفت و علاوه بر آن تأسیسات و بناهای جدیدی نیز که اغلب آنها باقی مانده است به همت او ساخته شد. حمام عبدالرزاق خان (سال ۱۱۸۸ که اکنون به حمام خان مشهور و جزء آثار تاریخی در بازار کاشان ثبت گردیده است)مسجد و آب انبار خان (سال ۱۱۹۳ که هر دو در محله آب انبار خان وجود دارند) از جمله آثار احداث شده توسط اوست.

کاشان
هنر کاشان در دورۀ قاجار

در دوران قاجار علیرغم فراز و نشیبها، شهر کاشان از آرامش نسبی برخوردار بودو ممورد عنایت شاهان قاجار واقع گردید که این امر باعث رونق مجدد هنر در کاشان نیز گردید.کنت سرسی سفیر فوق العده فرانسه که در سال ۱۲۵۶ هجری قمری – دوره محمد شاه قاجار – به همراه اوژن فلاندن و کست از کاشان بازدید کرده چنین می نویسد: «کاشان از جهت صنایع و کارخانجاتش مهمترین شهر صنعتی ایران بشمار می ورد. در کارخانه های شعربافی منسوجات گوناگون و گرانبهایی ملاحظه شده که الحق می توان گفت بهترین و زیباترین منسوجات ایران می باشد و من اعتراف می کنم کهروحیه نیرومند این هنرمندان قانع و پر کار. کاشان اکنون ۳۰۰۰۰ نفر جمعیت دارد روی هم رفته وضع عمومی آنجا از شهرهای دیگر بهتر و مرتب تر است و می گویند شش هزار دستگاه شعربافی در آنجا مشغول به کار می باشد.
صنعت مهم دیگر آن مسگری است که مصنوعات آن از شهرهای دیگر بادوام تر و به مراتب جالب تر و زیباتر می باشد بطوری که مقدار زیادی از آن را صادر می کنند. روز بعد اوضاع این نخستین شهر صنعتی ایران را مورد بررسی قرار دادیم و همچنین کارخانه هایی را که قماش های پنبه ای در آنها بافته می شود به دقت دیدیم» (نراقی،۱۳۴۵، ۳-۲۵۲). از اواخر دوره ناصر الدین شاه به بعد ، به علت رواج صنایع ماشینی و ورود منسوجات خارجی و عدم حمایت دولت از منسوجات و هنرهای صناعی آن در داخل،به تدریج این هنرها در کاشان روبه ضعف گذاشت و عمده هنرمندان سرگردان آن ،جذب هنر قالی بافی شده و یا از کاشان مهاجرت نمودند.
هنر نقاشی ایران نیز در این دوران متاثر از مکتب هنری کاشان بود و ابوالحسن ثانی ملقب به صنیع الملک غفاری نخستین بار مدرسه نقاشی دولتی را در سال ۱۲۷۸ هجری قمری تاسیس نمود.نقاش هنرمند دیگر این دوران محمود خان ملک الشعراء کاشانی بود که علاوه بر این هنر،قریحه هنرهای خوشنویسی، منبت کاری بر روی عاج و چوب داشته و شاعر بزرگ زمان بود.نابغه دیگر هنر دوران قاجار میرزا محمدخان نقاش،معروف به کمال الملک غفاری کاشانی است که آثار بدیع او موزه های ایران و جهان را مزین نموده است.حاج سید محمد باقر قمصری-نقاش رواق توحید خانه آستان قدس رضوی – و میرزا بزرگ غفاری –پدر کمال الملک – نیز از هنرمندان نقاشی عهد قاجاریه می باشند.(نراقی،۲۶۹،۱۳۷۴-۲۷۰)از حیث معماری دوره قاجار،کاشان غنی ترین شهر ایران در این زمینه است.

هنر کاشان در دورۀ پهلوی

صنعت مسگری و هنر قلمزنی بر روی مس که از دوران تمدن سیلک در کاشان سابقه دارد، با ترویج ظروف پلاستیک و ملامین و عدم حمایت رژیم پهلوی از هنرهای صناعی داخلی رفته رفته،از اوایل دوره آن رژیم رو به سستی نهاد، به نحوی که در حال حاضر به جز یکی دو مغازه فروش ظروف مسی (از ۴۰۰ مغازه و کارگاه مسگری اواخر دوره قاجاریه) خبری از کوره های بزرگ مخصوص ذوب مس و دستگاه های مفصل چرخ کاری و قلمزنی روی ظروف مسی،نمی باشد.
اما هنرهای صناعی نساجی هم وضع بهتری نداشتند،طبق آمار سال ۱۲۹۸ از مجموع ۷۰۰۰دستگاه شعربافی قدیم فقط ۷۵۰ کارگاه به بافت پارچه های پنبه ای و ۲۶۲ کارگاه به بافت منسوجات ابریشمی اشتغال داشتند که مصرف ابریشم سالانه آنها ۱۱۱۷۴ من تبریز بود. با به هم ریختن سیاست وارداتی کشور در جنگ جهانی دوم و نیز به علت یافتن مشتریانی در مناطق غربی ایران برای منسوجات ابریشمی کاشان مجدداً در دهه سوم قرن حاضر رواج نسبی یافت،به نحوی که در سال ۱۳۲۷ براساس ممیزی مالیاتی،تعداد دستگاه های پارچه پنبه ای به دو هزار و کارگاه های ابریشمی به پانصد باب بالغ گردید.(نراقی،۱۳۴۵، ۲۷۶).اما پس از مدتی به دلیل گسترش صنایع ماشینی در کاشان از قبیل تاسیس کارخانجات حریر و مخمل،این هنردوباره راه افول را در پیش گرفت به نحوی که در حال حاضر، تعداد کارگاه های شعربافی کاشان انگشت شمار می باشد.

هنر صناعی فرش علیرغم فراز و نشیب های متعدد،همچنان به دوام خود ادامه داده،هرچند امروزه دارای مشکلات فراوانی است که در جای خود به آن خواهیم پرداخت. در همه این موارد تغییر الگوی مصرف در ابعاد مختلف که براساس مدرنیزه کردن جامعه صورت می گرفت تاثیر تام داشت.در دوران رژیم پهلوی که توسعه مدرنیزم در کشور ،بدون لحاظ برنامه ریزی برای حفظ مواریث فرهنگی صورت می گرفت در مرحله ای از آن به دلیل وابستگی آن رژیم به قدرتهای خارجی،میراث فرهنگی کشور با غارت بی رحمانه بیگانگان مواجه گردید که در قالب هیئت های باستان شناسی و غیره و حتی در قالب هیئت های سیاسی به خارج کردن بسیاری از آثار ارزنده هنری این مرز و بوم پرداختند.کاشان نیز از این امر مستثنی نبود،نمونه این امر،آثار گرانقدری است که از تپه های ماقبل تاریخی سیلک کاشان و یا محراب مسجد میدان،کاشی ها ،ظروف،قطعات پارچه های مخمل،زربافت،فرش های نفیس،کتابها و … به طور میتقیم و یا غیر مستقیم توسط عوامل اجنبی (به ویژه قاچاقچیان یهودی)دزدیده شد و اکنون زینت بخش موزه های غرب و یا مجموعه هاس شخصی سوداگران غربی است.

از طرفی با تغییر سبک معماری بر اثر نفوذ معماری غرب و با بدترین شکل تهاجم توسط رژیم گذشته،بافت موزون و هماهنگ و پرمعنای معماری سنتی شهرها از جمله کاشان زیبا در هم ریخت و چه بسیار شاهکارهای معماری دوران صفویه زندیه و قاجاریه که در مسیر خبابانها و یا ساخت و ساز ادارات مو سسات دو لتی که از بین رفت و به جای ان ساختمان های بی اسلوب و غیر مناسب و ناهماهنگ با اقلیم منطقه و بدون سبک معماری مشخص جایگزین گردید.

هنر کاشان در دوره انقلاب اسلامی

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در سال های اخیر تعدادی از بناهای تایخی کاشان باز سازی تعمیر گردیده و بعضی از هنر های صناعی سنتی از قبیل قالی بافی و سفالگری علاوه بر موسسات قدیمی مورد حمایت جهاد سازندگی قرار گرفته است فعالیت هایی هم در زمینه احیا و رونق معماری و هنر های سنتی پیگیری شده که از ان جمله به حفظ و باز سازی معماری به جا مانده از دوران قاجار و قبل از ان می توان اشاره نمود همچنین با راه اندازی مرکزی هنرهای سنتی کاشان حفظ هنرهای نساجی همچون زری بافی ،مخمل بافی، شعربافی،زیلوفبافی و غیره در برنامه های اداره میراث فرهنگی کاشان قرار گرفته است. با اینهمه آیا با تهاجم بزرگ مدرنیزم که ضربات مداوم خود را بر پیکر هنر سنتی ایران می نوازد می شود مقاومت کرد؟ کوشش دانشگاه کاشان در تاسیس دانشکده معماری و هنر و راه اندازی رشته های معماری سنتی،صنایع دستی و فرش در سال های اخیر، تلاشی است در جهت و اعتلای میراث فرهنگی میهن اسلامی که کاشان نیز از این رهگذر بی نصیب نخواهد ماند.

منبع:

نگاهی به تاریخ درخشان فرش کاشان

تألیف:دکتر امیرحسین چیت سازیان

عضو هیئت علمی داشگاه کاشان

انتشارات سروش

تهران ۱۳۸۸

پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *