آگاهی هایی از هنر بافندگی و زمینه های وجود فرش در کاشان قبل از اسلام

سیلک» به گواهی اسناد و مدارک معتبر، یکی از زادگاه های هنر بافندگی در پیش از تاریخ است.آرتو آپهام پوپ،ایرانشناس معروف می گوید:«نخستین مدارک متقن بافندگی در ایران امروزی، در سیلک – که تپه ای نزدیک کاشان در مرکز ایران-است،به دست آمد.تمدنی که آثار سفالی بسیار هنرمندانه با نقش هایی- که برای بازآفرینی به روی پارچه،کمال مطلوب اند-در دامن خود پرورانده،[و] دوک،سره یا لنگرهای ریسندگی بی شمار از خود بر جای نهاده است»(پوپ]۱۷۸،۱۳۵۵).
رمان گیرشمن نیز با ملاحظه آثار هنر بافندگی در آن ناحیه می نویسد:«تعداد قابل ملاحظه حلقه های دوک که از گل رسِ پخته یا از سنگ ساخته شده،نشان آن است که انسان قدیم،مبادی صنعت نساجی را می شناخته است. ابزار کار همه از سنگ بود؛از قبیل تیغه کارد که از سنگ چخماق می ساختند»(گیرشمن،۱۳،۱۳۴۹).
از تحقیق این باستان شناس معروف فرانسوی همچنین بر می آید که آثار طناب و یا احتمالاً بقایایی از آن بر مهرهای کشف شده در سیلک وجود دارد:«مهرهای مزبور را روی گلوله ای از گل رس که به کالا متصل است،فشار می دهند تا اثر آن روی گِل بماند.این گلوله های گِلی روی دهانه کوزه ها یا روی طناب های بسته ها الصاق می شود.»(گیرشمن،۲،۱۳۷۱)
افزون براین،مجسمه ها و ظروف منقوش سفالی و یا تکه های سفال منقوشِ به دست آمده از این منطقه،گواه آشکاری بر ظرافت و تعالی هنر بافندگی مردمان آنجاست.دراین باره پوپ و اکرمان می نویسند:«براساس نمونه آثار سفالی بازمانده می توان گفت که طرح دستبات های «سیلک» و نهاوند و سگزآباد نیز می بایست درخشان و دقیق و خوش ترکیب بوده باشند»(جمعی از هنرشناسان،۱۷۸،۱۳۵۵).
تمدن سیلک که طبق اسناد،دوران ماد را نیز به خود دیده،با توجه به نظر پروفسور رودنکو(کاشفقالی پازیریک) در منطقه ای بوده که قرن ها قبل از میلاد قالی های زیبایی در آن بافته می شده است.رودنکو معتقد است:«قرن ها پیش از میلاد قالی های زیبایی در بابل،آشور،پارس و ماد بافته می شد»برخی از این نقش ها حتی گویای آن است که قرن ها پیش از بافتن قالی پازیریک که احتمالاً زیراندازی بر زین است بوده، د رمنطقه سیلک، از این زیراندازها – البته با نقوش هندسی-تهیه می شده است. ناگفته نماند از این نمونه نقش ها در تمدن های متأخر از سیلک نیز مشاهده شده،مانند نقش نمد یا قالیچه اسب ماکو و نیز نقش جل اسب شوش که اولی بر روی ریتون سفالیمربوطبه قرن هشتم ق.م. و دومی نیز بر روی ریتون سفالی مربوط به قرن هفتم ق.م. است که در موزه ملّی تهران نگهداری می شود.گیرشمن در مورد نقوش آنها می نویسد:«ترکیب نقوش روی جل اسب شوش، با اسب ماکو یکی است، ولی موضوع نقوش اختلاف دارد» (گیرشمن،۲۹۰،۱۳۷۱).

او سپس می افزاید:«اخیراً تعدادی از این گلیم ها یا قالیچه ها در قبرهای یخ زده پازیریک در آلتایی واقع در سیبری جنوبی پیدا شده است. بنابراین ارزش نقش نمد یا قالیچه اسب ماکو در مقایسه با قالیچه های پازیریک بیشتر است.»
تصاویر و نقوش ظروف و سفال های مکشوفه از سیلک،آثار متعددی ازدستبافت ها ، لباس ها،زیرانداز یا فرشینه های سیلک را به ما نشان می دهد. یکی از مهم ترین آنها شکل۱۳۰ از کتاب نقوش زینتی در ایران زمین از کهن ترین زمان تا دوران مادها نوشته جلیل ضیاء پور است که تصویر ریتون سفالین گاومیش گونه ای را که در سیلک کشف شده در معرض نگاه ما می گذارد که به طور مشخص جُل قالیچه مانندی را بر ردی حیوان نشان می دهد.
این ریتون از ریتون های سفالی جل گونه های شوش و ماکو(قرن ۷ ق.م)کهن تر است.نقوش شطرنجی زیبا و حاشیه ساده هندسی از ویژگی های این ریتون سه هزار ساله است که اکنون در موزه ملّی ایران نگهداری می شود.(به تصویر ۱ مراجعه شود).شکل های ۸۲، ۹۰، ۶۵ و… در این کتاب نیز نقوش هندسی و شطرنجی فرشینه ها را نمایش می دهد.(به تصویرهای ۲ تا ۶ مراجعه شود).

کاشان
هنر فرش کاشان در دوران ایران باستان

تاییدانی در خصوص هنر بافندگی در عهد ساسانیان وجود دارد.بی گمان هنری که از ماقبل تاریخ در این منطقه ریشه دارد، پس از آن در همه اعصار تداوم داشته است. بافته های کاشان در دوره ساسانیان،از شهرت بسیاری برخوردار بوده؛چنان که سومی گلاک-محقق صنایع دستی و هنر ایران و همکار دکتر فیلیس اکرمان- در مقاله مشترکی با ایران علاء فیروز،ضمن بر شمردن مراکزبزرگ هنر زری بافی در زمان صفویه ، از کاشان نیز چنین یاد می کند:«… و نیزکاشان که بافته هایش از زمان ساسانیان به این سو شهرت داشته است..»(جمعی از هنرشناسان،۱۳۵۵ ،۲۱۲).
مؤلف تاریخ اجتماعی کاشان نیز می نویسد:مطابق بررسی های دقیق،تعداد پارچه های عهد ساسانی که اکنون در خزاین کلیساها و موزه ها موجود است،حدود شصت قطعه بوده که کارشناسان،محل بافت آنها را نیز معین کرده اند؛ از جمله چند پارچه که دارای نقش خروس یا گل آفتابگردان . .. است.کار صنعتگران کاشان شناخته شده است؛ چه آنکه نقش خروس در روی مسکوکات و منسوجات، از قدیم الایام تا عهد صفویه ، علامن صنعتی مخصوص کاشان بوده،همچنان که علامت شیر و ماهی نیز به اصفهان و گیلان اختصاص داشت.(نراقی،۱۸۶،۱۳۴۵).

هنر فرش کاشان در دوران اسلامی تا پیش از صفویان

بنابر نوشته کتاب بررسی صنعت فرش دستباف،«صنعت قالی بافی در ایران در شهرهای آذربایجان و طبرستان و کاشان شروع گردید»(بررسی صنعت فرش دستباف،۱۳۶۳ ،۳). امااولین منطقه ای در ایران که پس از طلوع اسلام، در خصوص آن از قالی سخن آمده، کاشان است:«حسب روایات در سنه ۱۰۶ هجری قمری در ۲۷ جمادی الثاین،فرزند امام پنجم شیعیان حضرت علی بن امام محمد باقر (ع) در اردهال کاشان.. به شهادت می رسند .پس از شهادت وی،جنازهمطهر او در میان قالیچه ای قرار داده شده که احتمالاً قطعاتی از این قالیچه باقی مانده است.(عرب و ژوله،۱۳۷۲ ،۱۳).
از سویی در دوره صدر اسلام و حکام اموی و عباسی، کاشان از مراکز مشهور بافت پارچه های ابریشمی ، نخی و پشمی بوده است.مؤلف تاریخ صنایع ایران بعد از اسلام می نویسد:«پس از شوشتر،اصفهان و ری و نیشابور و قزوین و یزد و «کاشان»و آمل و مرو و کازرون و شیراز بودند که در تمام آنها پارچه های ابریشمی و نخی و پشمی بافته می شده و در سراسر قرون وسطی شهرت این منسوجات در عالم منتشر بوده است و علاوه بر ممالم اسلامی،این کالای بی مانند در بازارهای کشورهای عالم آن روز رواج کلی داشته است »(محمدحسن،۱۳۶۶ ،۲۲۸).
همچنین در این کتاب آمده است: از پارچه ای دوره سلجوی که باقی مانده،«یک نوع پارچه دیگر (علاوه بر پارچه های شهر ری و یزد)هست که منسوب به شهر کاشان است و در آن اشکال و رسومی دیده می شود که رابطه بسیار قوی با اشکال افسانه ای قبل از اسلام ایران دارد..»(محمد حسن،۱۳۶۶ ، ۲۳۳).
خواجه رشید الدین فضل ا… همدانی، وزیر معروف ایلخانان مغول در مکاتباتش ضمن بیان کالاهای صادراتی ایران،از پارچه های والا ساده و مدول بافت کاشان نیز نام می برد.(فضل ا…، خواجه رشید الدین،۱۳۶۴ ق،۱۹).
دکتر زکی محمد حسن، رواج پارچه های زیبا و بافته های راه راهی- که طلا و نقره در آنها به کار رفته- و نیز معمول شدن پارچه های مخملی بسیار عالی را به دوره تیموری نسبت داده است :«این صنعت در دروه تیموریان در شهرهای یزد و اصفهان و«کاشان» و تبریز رونق و پیشرفت بسزایی کرده و کارخانه های این شهر منسوجات خود را به اطراف و اکناف عالم اسلامی صادر می نمودند»(محمدحسن ، ۱۳۶۶، ۲۳۹۱٫)
اما مارکوپولو ، جهانگرد معروف ایتالیایی که در دوره قبل از تیموری-یعنی ایلخانان مغول –از ایران و کاشان دیدن کرده،در سفرنامه اش ضمن اشاره به مخمل و زری کاشان ، از قالی های خوش نقش آن شهر نیز به خوبی یاد کرده(حسن بیگی، ۱۳۶۵ ،۳۱۴)که بیانگر پیشینه مخمل در کاشاناست. بنابراین نظریه ای که مخمل را از ابداعات هنر کاشان می داند،قرین به حقیقت است و جود و رواج این هنر از قرن هفتم هجری-که مارکوپولو به ایران آمده- قطعی است. هنر بافندگی کاشان در ذوره ،آق قویونلو نیز از عظمت گذشته برخوردار بود؛چنان که جوزافا بابارو سفیر دربار اوزون حسن که به کاشان سفرس داشته،از پارچه های ابریشمی و نخی فراوان و با ارزش این شهر نام می برد.(باربارو،۱۳۴۹ ،۸۱).تاکید بر مخمل در این بخش از این روست که یکی از انواع قالی و قالیچه های کاشان،قالی و قالیچه های مخملی بوده که عمدتاً اغنیا و حکام از آن استفاده می کردند.در تایید مدعای ما،شاردن فرانسوی که از کاخ های صفویان دیدن کرده، می نویسد:«این قالی های مخملی گرانبها راروی نمدهای ضخیمی گسترده بودند تا قالی ها محفوظ بماند»(نراقی، ۱۳۷۴، ۳۷۸).
به این ترتیب،قالی مخمل و یا قالیچه مخمل دست کم از قرن هفتم هجری به بعد در کاشان تهیه می گردیده است. شواهد دیگری دلالت می کند که سایر قالی ها نیز قبل از دوره صفویه در کاشان بافته می شده است. همچنین مؤلف کتاب قالی ایران،در مورد قالی جوشقان کاشان نیز می نویسد :«سابقه قالی جوشقان به پیش از زمان صفویان می رسد..» (اعتماد زاده به آذین ، ۱۳۵۶، ۱۳۷).

هنر فرش کاشان در دورۀ صفویان

مباحث پیشین ، بیانگر تولید فرش و پای انداز در کاشان از قبل از دوره صفویه بود. اما تولید انبوه فرش و یا تولید فرش های زربفت و گران قیمت ابریشمی و با کیفیت هنری عالی،ظاهراًاز دوره صفویه شروع می گردد؛ دوره ای که در آن حامی هنر بودند و به دلیل زمینه های فرهنگی و مذهبی، شهر کاشان را مورد توجه ویژه قرار می دادند. در واقع در این دوره،همه زمینه های فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی برای گسترش و رشد هنر فرش در منطقه کاشان و جوشقان یکجا فراهم می شود. پیشینه هنری کاشان در زمینه منسوجات مختلف به ویژه مخمل و زری- که در کنار خود هنر طراحی و رنگ آمیزی را نیز داشته اند-عامل اصلی رشد و بالندگی هنر فرش کاشان در این دوران است.
تاریخ، تهیه فرش های ابریشمی نفیس کاشان را از دوره شاه طهماسب صفوی به بعد ذکر نموده،هر چند عالی ترین فرش های مخملی کاشان که از پیش از دوره صفویه،زینت بخش محافل امرا و اشراف بوده، باز هم از عهد این سلطان صفوی است. در همین دوره، در سال ۹۵۰ هجری «قالیچه مخمل دو خوابه طلاباف و سه زوج قالی دوازده ذرعی جوشقانی» (نراقی، ۱۳۴۵، ۲۲۵). از سوی شاه طهماسب به سلطان محمد همایون، پادشاه هندوستان هدیه می گردد. ابوالفضل هلامی در کتاب آیین اکبری از جوشقان کاشان به عنوان یکی ازچهار مرکزی نام می برد که به دربار هند قالی صادر می کرده است.(اعتمادزاده، ۱۳۵۶، ۱۳۷). همچنین تعدادی قالی ابریشمی بزرگ و کوچک کاشان توسط شاه طهماسب در سال ۹۷۵ق به مناسبت تاجگذاری سلطان سلیم دوم عثمانی به او اهدا می گردد.(فریه، ۱۳۷۴ ،۱۲۳).
پوپ قرابت قالی های ابریشمی و مخملی را چنین بیان می دارد:«مخمل بافان در رنگ آمیزی،میدان وسیع تری داشتند و قالی بافان در طراحی دستشان باز بود. بنابراین در نیمه دوم قرن دهم از کارگاه های کاشان یک سلسله قالیچه و چند قالی بزرگ ابریشمی بیرون آمد. نمونه این قالی ها عبارت است از: قالی شکاروین، قالی پرنس براینکی در ورشو،قالی شکار پادشاه سوئد. بر اثر هنر و همت طراحان بزرگ،این قالی ها نه از حیث عظمت و جلال، بلکه از حیث درخشندگی و عمق رنگ، با مخمل یکسان است. مبنای این رقابت واحد است؛ زیرا هر دو دسته هنرمندان، ابریشم به کار می بردند و هر دو نسج، در یک دیگ رنگ و در یک کارگاه بافته می شد. ظاهراً طراحان مخمل و قالی نیز یکی بوده اند»(پوپ،۱۳۵۵ ،۱۸۹).
تعالی هنر فرش کاشان پس از دوره شاه طهماسب اول،در عهد شاه عباس اول نیز همچنان تداوم یافته و در برخی ابعاد،رشد و بالندگی آن فزونی می گیرد.در این دوره، شهرت فرش ابریشمی و زربفت کاشان به محافل اجتماعی و کاخ های سلاطین جهان راه می یابد. به واقع در این دوره،فرش کاشان به عنوان یکی از مشخصه های هویت فنی و هنری و نماد ملی ایران در جهان مطرح می شودکه از یک سو موجب اشتهار ایران می گردد و از دییگر سو ارز آوری خوبی را در پی می آورد. افزون بر این،در مبادلات اقتصادی و حتی سیاسی ایران با سایر کشورها نیز جایگاه ویژه ای به خود اختصاص می دهد. این امربا دستور شاه عباس مبنی بر تاسیس کارگاه های بزرگ قالی بافی شاهی در کاشانو جوشقان، تقویت می گردد. کتابخانه شاهی چه در دوره شاه طهماسب و چه در دوره شاه عباس و پس از آن طراحی یا نظارت بر طراحی فرش آن دوران را نیز برعهده داشت که بخش مهمی از این طراحان کاشانی بودند. نقشه عباسی یا شاه عباسی در فرش منسوب به رضا عباسی کاشانی است که بسیاری از فرش ها را شامل می گردیده است. سوابق رنگرزی و مهارت ویژه کاشان در آن نیز زبانزد بوده است و در بافت فرش های ابریشمی و زربفت کانون اصلی را کاشان دانسته اند.
بسیاری از قالی های باقیمانده از دوره صفویه که زینت بخش موزه های معتبر جهان اند
، اثرهنرمندان فرش کاشان است که در ادامه به معروف ترین آنها خاوهیم پرداخت.
قالی های معروف باقیمانده از دورۀصفویه از کاشان و جوشقان
۱٫قالی مقصود کاشانی (معروف به قالی شیخ صفی الدین اردبیلی).(تصوی ۶)
قالی معروف به «شیخ صفی»یا «اردبیل» در سال ۹۴۶ هجری توسط هنرمندی کاشانی به نام مقصود کاشانی بافته شده است. این قالی که مشهور است از مدفن شاه اسماعیل صفوی و نیای او شیخ صفی الدین اردبیلی در اردبیل به دست آمده، هم اکنون در موزه ویکتوریا وآلبرت لندن نگهداری می شود. قالی مقصود کاشانی که از نظر طرح و بافت یکی از نفیس ترین و مشهورترین قالی های جهان است،در سال سیزدهم سلطنت شاه طهماسب (۱۵۳۹ م). بافته شده وتار و پودش از ابریشم،و گره آن فارسی است. بیشتر کارشناسان برجسته فرش جهان علاوه بر بافنده ، محل بافت آن فرش را نیز در کاشان می دانند و بر آن تاکید می ورزند. سیسیل ادواردز انگلیسی،کارشنای برجسته فرش و مؤلف کتاب قالی ایران است که سیزده سال در همدان ساکن بوده و بر کار تولید فرش – زیرنظر شرکت بین المللی بیکرز که توسط پدرش چارلزرید ادواردز تاسیس گردیده-نظارت داشته و به مناطق مختلف نیز برای بررسی وضعیت فرش سفر کرده است. وی با مطالعه دقیق فرش های معروف جهان،با دلایل کافی ادعا می کند که محل بافت فرش اردبیل نیز کاشان بوده،نه اردبیل یا تبریز و یا قزوین.(ادواردز،۱۳۶۸ ،ص ۱۳- ۱۰). مؤلف کتاب تاریخ هنر اسلامی، کریستین پرایسدر این باب می نویسد:
«شاید «مقصود»، هم طراح و هم اسناد بافنده آن بوده است. کاشان به اناوع بافته ها و سفالینه ها و کاشی ها معروف بود و چنین گمان می رود که قالیچه ها وفرش های ابریشمی در آنجا بافته می شده است..»(پرایس ، ۱۳۶۴، ۱۵۷).
در سال ۱۸۸۸ فردی انگلیسی به نام جان کاستلی که به قصد تجارت به تهران آمده بود،به اتفاق تاجری سوئیسی به نام زینگر،این قالی را به همراه یک قالی دیگر،از شرکت زیگلر (این شرکت از سال ۱۸۸۳ در زمینه تولید و نجارت فرش، در ایارن فعالیت می کرده است.) می خرند،تا اینک هسرانجام قالی مقصود کاشانی در سال ۱۸۹۲ در لندن به موزه ویکتوریا و آلبرت فروخته می شود و قالی دیگر در آمریکا به فروش می رسد. (نراقی،۱۳۷۴ ،۳۶۲ و نصیری،۱۳۷۴ ،۲۱ و۲۲).مؤلف فرانسوی کتاب شناخت فرش معتقد است : گرچه برخی از کارشناسان در مورد محل بافت این فرش شک دارند، چگونگی بافت آن نشان می دهد که از کاشان است.(کانتز رودن،۱۳۷۲ ،۳۶).
سایر دلایل اینکه فرش مزبور در کاشان بافته شده چنین است: اهلیت کاشانی بافنده آن،داشتنگره فارسی که در هیچ یک از مناطق ترک زبان همچون تبریز،اردبیل و قزوین استفاده نمی شده و اینکه استفاده از ابریشم در قالی،در آن زمان در کاشان بوده است. همچنین طبق نوشته پروفسور ویلهلم میستر در مورد تاریخچه فرش ایران،مراکز عمده بافت قالی در نیمه اول قرن شانزدهم میلادی،کاشان و بعد ها اصفهان در ایارن مرکزی،کرمان در جنوب و هرات یا مشهد در مشرق بودهو در این چهار شهر است که هنر فرش ایران در چهارصد سال گذشته رشده کرده است. او همچنین می گوید نام هیچ بافنده قالی در میان صنعتگران این دوره وجود ندارد که در سال ۱۵۱۴ پس از تسخیر تبریز توسط سلطانِ عثمانی (سلیم اول)، به استانبول انتقال داده شدند. این موارد نشان دهنده آن است که تبریز مرکز داد و ستد مهمی (نه تولید) برای قالی های خاص به جای یک کارگاه عمده فرش بوده است. در همان کتاب چنین توضیح می دهد:«تاریخ تهیه قالی اردبیل۹۴۶ هجری (۱۵۳۹ م)است، ولی مدتها قبل از این تاریخ،شاه طهماسب با درک این نکته که شهر تبریز در معرض خطر حمله مهاجمان ترک است،پایتخت خود را به شهر قزوین انتقال داده بود.احتیاط وی کاملاً به جا بوده؛ زیرا در سال ۱۵۳۳ (یعنی شش سال قبل از تکمیل قالی اردبیل) تبریز به تصرف ترک ها در آمد و طی بیست سال بعد، چهار بار این شهر آزاد و از نو مسخر گردید.از لحاظ فنی نیز پذیرفتن تبریز به عنوان زادگاه قالی اردبیل مورد تردید است؛ زیرا این قالی با گره فارسی بافته شده»(ادواردز، ۱۳۶۸، ۱۱ و۱۳).

کاشان

فرش قدیمی کاشان

بدین تربیت ، در تبریز استعداد و امکان بافت چنین قالی هایی به هیچ رو وجود نداشته است.اهمیت این قالی نفیس از ابعاد مختلف بدانجاست که ادوارد استیک، قالی شناس انگلیسی در سال ۱۸۹۳ م (۱۳۱۱ هجری) کتابی بزرگ در تعریف این قالی نگاشت که همراه با نقشه های رنگین در لندن چندین بار چاپ شده است.
مؤلف کتاب هنر و صنعت قالی در ایران ضمن اعلام این مطلب می نویسد: تار وپود این قالی از ابریشم است و گره آن از نوع فارسی است. در هر اینچ مربع آن ۱۷ گره در یک جهت و ۱۹ گرده در جهت دیگر موجود است و این تعداد تقریباًمساوی تعداد گره های بهترین نوع قالی کاشان است.پشم این قالی از نوع پشم های آذربایجان است،اما به دلیل داشتن گره های فارسی و همچنین اسم بافنده آن (مقصود کاشانی)می توان گف بی تردید این قالی بافته سایر استان های ایران غیر از آذربایجان است.(ورزی،۱۳۵۵ ،۵۹). به گفته مؤلف قالی ایران ، باید در نظر داشت که قالی بافی از آن پیشه هایی است که در محل ریشه می گیرد و به دشواری از جایی به جای دیگر انتقال می یابد. به بیانی دیگر، بافنده ای کرمانی یا جوشقانی که با شیوه و سازمان کار معینی در زاد و بوم خود پرورش یافته و به حد استادی رسیده،غالباً در همان جا کارگاه دارد.(اعتماد زاده، ۱۳۵۶، ۲۳ و ۲۴).
برپایه آنچه گفتیم و نیز با توجه به انکه بافت این فرش این فرش ۵/۳ سال طول کشیده (نصیری،۱۳۷۴، ۲۱ و ۲۲) و در این مدت فعالیت های جنبی مانند رنگرزی،چله دوانی،چه بسا همکاران دیگری را نیز سرگرم داشته،امکان اینکه همه این ها را از کاشان به شهر دیگری منتقل کرده باشند تا این قالی بافته شود، بسیار بعید است. این قالی ۳۸/۱۱ متر درازا و ۳۴/۵ متر پهنا دارد و دارای نقش ترنجی ۱۶ پر با ۱۶ کلاله بیضی شکل و دو قندیل آویخته از دو طرف است. در بالای متن قالی و چسبیده به حاشیه آن در مستطیلی، این بیت حافظ آمده است:
جز آستان توام در جهان پناهی نیست سر مرا به جز این در حواله گاهی نیست
عمل بنده درگاه مقصود کاشانی،سنه۹۴۶
در طرح قالی هیچ گونه نقش جانور نیست و زیبایی آرام بخشی دارد که سرشار از هنر است.اهمیت قالی مقصود کاشانی از جنبه طراحی نیز در خور توجه است و به گفته سیسیل ادواردز،«هشته مرکزی گروه قالی های ترنج دار با سبک مشابه است»(ادواردز، ۱۳۶۸، ۱۱).مؤلف کتاب طراحان بزرگ فرش ایران در این یاره می نویسد:«نفوذ طرح شیخ صفی در حدود چهارصد سال است که بر طراحی فرش در ایران دیده می شود. تحول نقش، بعد از شیخ صفی بسیار کم و محدود است و فقط طی چند دهه اخیر است که استفاده از طرح های جدیدتری بدون آنکه از رواج نقشه های سنتی بکاهد، متداول شده است»(صور اسرافیل،۱۳۷۱ ،۸۲).
برخی طراحی فرش شیخ صفی را از آن بهزاد و یا یکی از شاگردانش دانسته اند،اما جالب اینکه استاد معروف و مسلم عصر شاه طهماسب در طراحی و نقاشی، خواجه عبدالوهاب نقاش کاشانی بوده که چون شاه طهماسب نقاشی را نزد او آموخته بود، وی را بسیار گرامی می داشت.چه بسا طراحی این فرش،به دست این استاد یا فرزندش خواجه عبدالعزیز- که هنرمندی شایسته و بنام بوده – و یا شاگرد دیگرش مولانا کمال الدین نقاش کاشانی صورت گرفته باشد.
۲٫قالی شکارگاه در موزه هنرهای دستی وین (تصویر ۷)
به باور بیشتر کارشناسان قالی ایران،این قالی سرآمد تمام قالی های جهان است و تنها قالی دست بافی است که تار و پود و گوشت آن ، تماماً از ابریشم خالص است تعداد گره آن در هر اینچ مربع ۲۷ گره ازیک سو و ۲۹ گره از سوی دیگر است و از تمام قالی های موجود منسوب به دورانصفویه،ریز بافت تر می باشد. همچنین تاریخ بافت آن را اواسط قرن دهم هجری می دانندپروفسور آپهام پوپ این قالی را کار کاشان در نیمه دوم قرن دهم می داند..(پوپ ،۱۳۵۵ ،۱۸۹).همچنین سیسیل ادواردز،کارشناس برجسته فرش ایران، نام دیگری را غیر از کاشان به عنوان محل بافت این قالی ذکر نکرده است. به عقیده وی، قالی شکارگاه در بین قالی های مشهور جهان مقام نخست را داراست.(ادواردز،۱۳۶۸، ۱۴). اریک اشنبرنر نیز کاشان را محل بافت قالی طرح شکاری وین-در موزه هنرهای دستی اتریش-می داند.(اشنبرنر،۱۳۷۶، ۷۰). جملگی محققان فرش،طرح زیبای این قالی را که در کاشان بافته شده، به سلطان محمد- شاگردر بهزاد نقاش- نسبت می دهند.(نصیری،۱۳۷۴، ۲۸).سیسیل ادواردز و برخی دیگر، آن را کار مسلم یکی از نقاشان دربار می دانند که سلطان محمد از آن جمله است.احتمال دیگر نیز طراحی این قالی توسط نقاشان دربار از جمله طراحان کاشانی دربار شاه طهماسب مانند خواجه عبدالوهاب است، به عقیده برخی اط صاحب نظران نقطه ضعف این قالی رنگ متن ان که عنابی روشن است، می باشد که به احتمال بسیار، مرور زمان باعث رنگ رفتگی، آن شده است.
دلیل اصلی انتساب این قالی و بسیاری از قالی های نفیس دوره صفوی به کاشان،آن است که این شهر به عنوان مرکز تهیه فرش های ابریشمی نفیس شهرت داشته است.سیسیلادواردز درباره دلیل این انتساب می گوید:«کاشان در مقایسه با سایر شهرهای ایران همیشه تهیه کننده زیبا ترین و نفیس ترین قالی های ابریشمی بوده است(ادواردز، ۱۳۶۸ ،۱۴). به گفته مؤلف هنر و صنعت قالی در ایران، در ان روزگار و حتی امروز،بیشتر قالی های ابریشمی کار کاشان بوده است. (ورزی،۱۳۵۵ ،۶۵).
۳٫قالی چلسی در موزه ویکتوریا وآلبرت لندن (تصویر۸)
این قالی که از یکی از تجار جاده کینگز در چلسی- واقع در لندن – خریداری شده و به این نام نیز شهرت یافته، از قالی های زیبای جهان است.این فرش حدود صد سال پیش به موزه ویکتوریا و آلبرت لندن انتقال یافت. قالی مزبور همچون فرش اردبیل(مقصود کاشانی) تار و پود ان از ابریشم و پرز آن از پشم است و گره ان از نوع فارسی است. اندازه آن ۵۴۰ × ۳۶۰ سانتیمتر مربع و تعداد گره آن ۷۳۸۷ در دسیمتر مربع شمارش شده است. (نصیری،۱۳۷۴ ،۲۵). سیسیل ادواردز ضمن آنکه این قالی را از نفیس ترین قالی های جهان می داند، می نویسد:«این قالی بدون شک با قالی اردبیل قرابت دارد و احتمالاً متعلق به همان گروه است. این قالی دارای همان اصالت و آرامش قالی اردبیل است.. تار و پود آن مانند قالی اردبیل از ابریشم است.. احتمال می رود قالی اردبیل و قالی چلسی در یک محل بافته شده باشند..»(ادواردز،۱۳۶۸ ، ۱۷). مقاله «تحقیق تاریخی درباره قالی کاشان»نیز محل بافت قالی اردبیل و قالی چلسی را در یک محل – که کاشان بوده – می داند.(نراقی،۱۳۴۳ الف، ۱۹).
۴٫قالی نقش گلدانی در موزه هنرهای دستی وین (تصویر ۹)
بالغ بر پنجاه تخته قالی نفیس گلدانی در موزه ها و مجموعه های خصوصی در دنیا از جمله در موزه های شهرهای نیویورک،هامبورگ،پاریس،میلان،لندن و تهران موجود است. در این میان،دو قالی که یکی در موزه ملی برلن و دیگری در موزه ویکتوریا و آلبرت لندن هست، از شهرت و ارزش بیشتری برخوردارند؛ چنان که سیسیل ادواردز می نویسد:«قالی لندن ظریف تر و ریزبافت تر و زیباتر است.. حاشیه هر دو قالی زیبایی چندانی ندارد و در واقع نقطه ضعف این قالی ها به شمار می رود،ولی در قالی های نقش گلدانی،اغلب حواشی چنین است.. آقای پوپ اظهار می دارد که قالی های نقش گلدانی- این شاهکار هایی که با طرح های گردان بافته شده- در این قصبه (جوشقان) تهیه گردیده است»(ادواردز،۱۳۶۸، ۲۰).
وی در ادامه،این عقیده پوپ را که قالی های نقش گلدانی تولید جوشقان کاشان است، رد می کند. به نظر او به احتمال بسیار،بافت قالی های نفیس گلدانی از عهده امکانات قصبه ای چون جوشقان بر نمی آمده،بلکه در کارگاه قالی بافی دربار شاه عباس بافته شده است. اما آرتور پوپ که اعتقاد دارد اصل این طرح از جوشقان است،شاهد آن را فرشی متعلق به آرامگاه شاه عباس دوم در قم می داند که با طرح گلدانی بافته شده و بافنده ان نعمت ا… جوشقانی است (نصیری،۱۳۷۴ ، ۲۸).
دلیل دیگر در این باره دایر کردن کارگاه های شاهی در روزگار شاه عباس در جوشقان است. بنا بر نقل کتاب قالی ایران،قالی های نفیسی در جوشقان بافته می شده که کاخ های بزرگان اصفهان را زینت می بخشیده است. همچنین ابوالفضل علامی در آئین اکبری، جوشقان را یکی از چهار مرکزی می شمارد که از آنجا به دربار هند قالی فرستاده می شد. نیز اسکندر بیک منشی در عالم آرای عباسی آورده است که سفیر عثمانی به دریافت عطایایی مشتمل بر قالی های ابریشمین زربفت،کار جوشقان و کرمان مفتخر گردید.(اعتمادزاده،۱۳۵۶ ،۱۳۷).
در اهمیت قالی های این منطقه می توان افزود که بنابر گفته اریک اشنبرنر،در اوایل قرن شانزدهم میلادی قالی های آن به هند صادر می شد. او همچنین می افزاید که در قالی های جوشقان قالی های با طرح گلدانی نیز یافت می شود. (اشنبرنر،۱۳۷۶ ،۷۹). اچ هیلد براند، متخصص فرش نیز با پوپ هم عقیده است.بر این اساس،جوشقان به دلیل آب و هوای فصلی اش- که تابستان خنکی دارد-کارگاه های شاهی را در فصل تابستان پذیرا بوده است. البته هانگلدین پیش تر توضیح می دهد که جوشقان کانون بافت یک نوع قالی است که از نظر تعداد ؛ بسیار محدود، ولی از نظر کیفیت بسسیار عالی است.(هانگلدین،۱۳۷۵ ،۶۳). با این همه ، بافت قالی های نفیس و زربفت در جوشقان در دوران اوج هنر فرش منطقه کاشان امری بدیهی است. مسیح کاشانی (م ۱۰۶۶ ق) در این باره سروده است:
قالی جوشقانی زربفت پای لغز برهنه پایان است
الیته پاره ای از کارشناسانمانند پروفسور ارنست کونل، این فرش های گلدانی را به شهر کاشان نیز نسبت می دهند . (کونل،۱۳۴۷ ،۱۹۱ و ۱۹۲).
۵٫قالی های معروف به لهستانی (پولونز)(تصویر۱۰ تا ۱۲)
در سال ۱۶۰۱ سیگیسموند سوم، پادشاه لهستان، یک بازرگان ارمنی به نام مرادوویچ را همراه با دستورهایی برای سفارش چند قالی – برای قصرهای سلطنتی آن کشور – به ایران فرستاد. وی از راه دریا به طرابورزان و سپس از طریق اوزوم و قارص و تبریز و قزوین به کاشان رهسپار گردید.وی پس از تحویل سفارش ها بر بافتن چند تخته فرش- که دو تخته آن دارای نشان های خاندان سلطنتی لهستانی بود- نظارت کرد. تنها یکی از این پنج تخته فرش،گره دار و بقیه بافته ها بدون گره است.قالی های سیگیسموند تنها قالی های کهنی است که تاریخ دقیق بافت آنها واقعاً به ثبت رسیده است.این قالی هاهمچنین مارا قادر ساخته تا با اطمینان نسبی،تاریخ بسیاری از فرش های مشابه آنها را تعیین نماییم و تأکید کنیم که این قالی ها بی گمان در کاشان بافته شده است. (ادواردز،۱۳۵۸ ، ۱۰).
این فرش ها در موزه رزیدنتش مونیخ نگهداری می شود. در سال ۱۶۴۲ زیگموند (سیگیسموند) دختر خود را به فرمانروای یکی از ایالات آلمان شوهر دارد و چند تخته از همان قالی ها ره به عنوان جهیزیه به آلمان فرستاد.(اعتمادزاده، ۱۳۵۶ ،۲۱) به طور کلی در حدود سیصد تخته از این نوع فرش ها در زمان شاه عباس (و احتمالاً جانشینان او) بافته شده است. به جزء فرش های موجود در مونیخ ، تعدادی از همین نوع فرش نیز در این قلعه نگهداری می شود که در سال ۱۰۴۱ هجری به ملکه دانمارک هدیه شده اند. چهار تخته از این نوع فرش نیز در مرقد حضرت علی (ع) در نجف وجود دارد.(نصیری،۱۳۷۴ ، ۳۱و۳۲).
پروفسورویلهلم میستر نیز محل بافت قالی های لهستانی (پولونز). را – که پرنس روپرشت در محل اقامت مونیخ کشف کرده بود- کاشان می داند. (اشنبرنر،۱۳۶۷ ،ت) در مقاله «تحقیق تاریخی درباره قالی کاشان» آمده است که یک هیئت نمایندگی ایران در سال ۱۶۳۹ حاصل شش تخته از این فرش ها برای دوک هولشتاین بود که قالی معروف به تاجگذاری در کاخ روزنبرگ شهر کپنهاک، یکی از آنهاست و اکنون در آنجا موجود است. (نراقی،۱۳۴۳ الف،۱۹).آرتور آپهام پوپ نیز ضمن منسوب دانستن قالی های معروف به سبک لهستانی«پولونز»به کاشان،مزیت عمده این قسم فرش ها را طراحی و رنگ آمیزی و داخل کردن تارهای زر و سیم در ابریشم می داند.(نراقی،۱۳۷۴ ،۲۶۴)بدین ترتیب، همه محققان و کارشناسان برجسته هنر فرش،قالی های معروف به لهستانی را به کاشان نسبت می دهند.

هنر فرش کاشان در گذر زمان 3
۶٫قالی های زربفت جوشقانی (تصویر ۱۳)
مجموعه کاملی از قالی و قالیچه های زربفت و ابریشمی که خوشبختانه در یاران محفوظ مانده و از نفایس بی نظیر دنیاست،تعدادی تخته فرش است که مخصوص مقبره شاه عباس دوم (در قم) بوده و در جوشقان کاشان بافته شده است.استاد نعمت ا… جوشقانی این فرش ها را به دستور شاه سلیمان صفوی در سال ۱۰۸۲ هجرب بافته است که هم اکنون در موزه آستانه قم نگهداری می شود سال بافت بر روی همه قالی ها بافته شده و واقف آن نیز شاه سلیمان است.این فرش ها عبارت است از:
یک:قالی بزرگ پارچه ابریشمی، مخصوص کف مقبره به شکل دوازده ضلعی منظم که زمینه متن آن کرم نقره ای رنک، دارای چهار حاشیه عنابی،نقره ای،عنابی و زنگاری است،با نقشه درخت سرو و کاج و گل و بوته. ای قالی در زمان رضا خان در نمایشگاه بزرگی که در لندن بود، در میان قالی های مشهور دنیا رتبه اول را به دست آورد.
دو:قالیچه ابریشمب،مخصوص روی قبر به طور ۷۷/۲ و عرض ۷۱/۱ متر، با گلابتون سیم و زر و گل های برجسته ابریشم که یک طرح در وسط و چهار گلدان در چهار جانب دارد. زمینه متن کرم و حاشیه آن نیز آبی آسمانی است.
سه: ده تخته قالیچه ابریشمی، مخصوص درگاه و صفه های اطراف مقبره به طول ۹۳/۱ تا ۸۶/۱ متر و عرض۳۰/۱ تا ۶۹/۰ متر که متن آنها به رنگ آبی آسمانی است، با نقشه سرو و گل و بوته و شاخ و برگ.در پاهر ای از آنها نیز صورت آدم ، مرغ و ماهی بافته شده و حاشیه های آن نیز زرد و قرمز است.
چهار: قالیچه جانمازی (سجاده ای).ابریشمی به طول ۳۸/۱ و عرض ۰۵/۱ متر که زمینه آن لاکی است، با نقش شاخ و برگ و گل. وسط قالی اسماء ا… و آیات قران و در حاشیه بالا نیز آیات دیگری بافته شده است.(راهنمای قم،۱۳۱۷ ،۸۵-۸۸). به نوشته کتاب قالی ایران، این قالی ها اسنک به موزه ایران باستان (ملّی) منتقل شده اند.(اعتماد زاده،۱۳۵۶ ،۳۸).
دیدگاه جهانگردان و هنر شناسان دربارۀ فرش دورۀ صفویان کاشان
بی شک قالی های نفیس کاشان در دوره صفویه به همین موارد فوق ختم نمی گردد و همانطور که مستشرقین و جهانگردان آن دوره و کارشناسان برجستهفرش جهان مطرح نموده اند، کاشان در دوره صفویه از عمده ترین مراکز نساجی جهان بوده و زادگاه اصلی فرش های ابریشمی،زربفت،مخملی و سایر فرش های نفیس آن عهد است. نقل بعضی اظهارنظرها در زمینه هنر فرش کاشان خالی از لطف نیست.
-کاترایت که حدود سال ۱۶۰۰ م به کاشان آمده است:«مردم کاشان خیلی کارکن و صنعتگر هستند و برای هر فن و ذوقی مهارت دارند،مخصوصاً در صنعت بافتن کمربند و دستمال و منسوجات گلابتون، انواع مخمل و … همچنین انواع قالی و قالیچه و ظروف چینی و کاشی که انسان را متعجب می سازد. اجمالاً می توان گفت که کاشان مخزن و مرکز معامله تمام شهرهای ایران برای این اجناس می باشد. من اطمینان قطعی دارم که واردات سالیانه ابریشم کاشان از واردات سالیانه ماهوت لندن بیشتر می باشد»(نراقی،۱۳۷۴ ،۳۷۸).
-آنتونی شرلی که از کاشان دیدار کرده است و چند صباحی در آنجا همراه شاه عباس بوده است در مورد فرش کاشان می گوید:«قالی های کاشان از نظر ظرافت سبب اعجاب می شود» (سیزده تن از خاورشناسان،۱۳۳۶ ،۳۷۷) نیز می گوید:«مردم کاشان به ویژه در بافتن مخمل و اطلس و حریر گلدار و قالی های ایرانی ظریف شگفت انگیز مهارت دارند»(اعتماد زاده،۱۳۵۶ ،۱۳۹).
-توماس هربرت انگلیسی که اواخر سلطنت شاه عباس در این شهر بوده می نویسد :«کاشان از نظر وسعت، ثروت و زیبایی دومین شهر ایران بشمار می رود. بازارها وسیع و مملو از اجناس و قماش های ابریشمی و قالی زربفت و کالاهای دیگر می باشد که در هیچ کجا بدین زیبایی و خوبی دیده نمی شود»(نراقی،۱۳۴۵ ،۱۳۲).
-دکتر م.س دیماند کارشناس صنایع خاورمیانه موزه متروپولتین نیویورک :«خوشبختانه از قالی های ابریشمی کوچک تعداد زیادی باقی مانده که در موزه ها و مجموعه های خصوصی موجود است. این قالیچه ها را معمولاً به کاشان نسبت می دهند. بافت این قالیچه ها به قدری ظریف است که شبیه مخمل های ایران میباشد»(دیماند،۱۳۳۶ ،۲۶۹).
-کریستین پرایس در ادامه توضیح پیراون فرش اردبیل می نویسد:« کاشان به انواع بافته ها و سفالینه ها و کاشی ها معروف بود و چنین گمان می رود که قالیچه ها و فرش های ابریشمی در آنجابافته شده است»(پرایس،۱۳۶۴ ،۱۵۷).
-ا.گانتز رودن فرانسوی :«صنعت قالی بافی در کاشان در قرن ۱۶ و ۱۷ شکوفا شد و احتمالاً بسیاری از فرش های این دوره که امروزه در موزه ها و یا کلکسیون های شخصی نگهداری می شوند،در اصل ، بافت کاشان هستند» (گانتز رودن،۱۳۷۲ ،۳۶۲).
-اریک اشنبرنر می گوید :«هنگامی که از قالی های نفیس و مرغوب شرق صحبت می شود، نام اصفهان و کاشان در صدر هستند. کاشان شهری است که در طول قرن ها ، قالی های بسیار زیبا و گرانبها تولید و صادر می کرده است. قالی طرح شکاری وین در موزه هنرهای دستی اتریش، قالی اردبیل در موزه ویکتوریا و آلبرت لندن و قالی ابریشمی معروف در موزه هنر متروپولیتن نیویورک، از بعترین بقایای عصری است که با بافتقالی های پولونز به سفارش دربارهای اروپای شرقی به پایان رسید»(اشنبرنر،۱۳۶۷ ،۷۰).
-دکتر زکی محمد حسن :«یکی از بهترین و گرانبهاترین (نوع) قالی های ترنج دار که در ایران بافته شده قالی های ابریشمی است که با تارهای فلزی نیز تزیین می شده و بیشتر این قالی ها منسوب به شهر کاشان است. او قبلاً توضیح می دهد که بهترین اقسام قالی های ابریشمی بسیار زیبا و گرانبهایی که منسوب به کاشان است و دارای نقش حیوانات بوده، در نیمه دوم قرن ۱۰ هجری بافته شده و در موزه متروپولیتن نیویورک قرار دارد پرداخته،تصویر قالی ابریشمی یگری از کاشان از قرن ۱۶ م در یکی از موزه های پاریس را آورده است»(محمد حسن،۱۳۶۶ ، ۱۶۲ و ۱۶۳ و ۱۶۵ و۱۶۶).
-آرمن هانگلدین: در طول رنسانس ایران،کاشان مرکز تولید قالی هایی گردید که از زیبایی افسانه ای ویژه ای برخوردار بودند و همان قالی ها امروزه موجب شکوه و افتخار موزه ها و کلکسیون های بزرگ شخصی می باشند. نوشته های قرن ۱۷ و ۱۸ م تصریح می کنند که کاشان،کانون بافت قالی درباری بوده که توسط شاه عباس کبیر (۱۶۲۸ – ۱۵۸۷ م) بنیاد گذاشته شده است و قالی های ابریشمین نقره باف و زرباف که به نام «قالی شاه عباسی» معروف است، به این محل نسبت داده می شوند. (هانگلدین،۱۳۷۵ ،۶۷).
هنر فرش کاشان در دوران زندیان و افشاریان
هنر در زمینه های مختلف از جمله فرش،با سقوط دولت صفوی و تاخت و تاز افغان ها در طول هفت سال از رونق افتاد. شهر صنعتی و پر اهمیت کاشان که مقاومت جانانه ای در مقابل آنان داشت، سرانجام سقوط کرد و بدین ترتیب بازار هنرهای گوناگون به ویژه هنر فرش های نفیس، به کسادی و تعطیلی کشیده شد.
با روی کار آمدن نادر، علما و بزرگان کاشان از وی استقبال شایانی کردند که این خود موجب توجه نادر شاه به آنان و به کارگیری جمعی از آنها در مصادر کشوره شد. از این رو،کاشان در طول دوره کوتاه افشاریه،از آرامش نسبی برخوردار بود و توانست تا حدی به فعالیت های صنعتی و هنری خود ادامه دهد.اف.ار.مارتین، نویسنده سوئدی در اثر پیشگامانه خود (۱۹۰۸ م) در باب قالی های شرقی یاداور می شود :«نادرشاه چهره ایران را نه تنها از حیث سیاسی،که از نظر هنری نیز یکسره دگرگون کرد. مراکز دیرینه قالی بافی هرچند ویران نشدند،اما ابعادشان کاهش یافت؛ چرا که نادرشاه زبردست ترین استادکاران را به نقاط مرکز ایران روانه کرد که اندکی بعد نفیس ترین قالی ها را تولید کردند. هم از این رو در محدوده جوشقان، همدان… طرح های گوناگونی شکل می گیرد»(مجله دست ها و نقش ها ،۱۳۷۳ ،۱).
نیز دراین قرن، ولتر فیلسوف و نویسنده بزرگ قرن هیجده فرانسه، در کی از آثار خود به نام ایران یک کانون جاودان فرهنگ و هنر ، کاشان را با شهر صنعتی لیون – که مرکز صنایع مهم نساجی ابریشمی فرانسه است- برابر و همدوش شمرده است . (نراقی، ۱۳۷۴، ۳۸۶). سیسیل ادواردز نیز می نویسد:یک تکه از قالی جوشقان متعلق به قرن هیجدهم در موزه ویکتوریا و آلبرت موجود است. (ادواردز،۱۳۶۸، ۳۴۹).وی همچنین می گوید » شهرت جوشقان از این نظر است که دست کم کدت دو قرن است (و شاید دو برابر این مدت) که فقط دو طرح را که با هم پیوستگی زیادی دارد،در قالی های خود پدید می آورد. به آذین نیز می نویسد :«در موزه ویکتوریا و آلبرت یک تکه قالی جوشقان از قرن دوازدهم موجود است که نقش آن لوزی هائیست که هر یک دسته گل و بوته و شاخه شکوفان یا درخت بید مجنونی را در میان گرفته» (اعتمادزاده،۱۳۵۶ ،۱۳۷).
در خود کاشان نیز هرچند تولید فرش های ابریشمی زربفت در این دوره چندان زمینه ای نداشت اما تولید فرش های پشمی و سایر هنرهای صناعی ادامه یافت.مؤلف تاریخ اجتماعی کاشان بیان می دارد:«در عهد شاه عباس مخصوصاً قالی های ابریشمی و زربفت کاشان توسعه و ترقی فوق العاده یافت؛همچنان که پس از درگذشت او هم این صنعت زیبا رونق خود را از دست داد و در فتنه افاغنه نیز یکباره از میان رفت ؛ در حالی که در نقاط دیگر و مراکزی که فرش های پشمی را تهیه می کردند،کم و بیش کار خود را ادامه دادند»(نراقی،۱۳۴۵ ،۲۲۵). محقق مصری،زکی محمد حسن از کاشان به عنوان یکی معدود شهرهای صنعتی که با وجود حمله افاغنه در قرن دوزاده هجری (۱۸٫ م) به بافندگی موفقیت آمیز ادامه می دهد، اشاره می نماید.(محمد حسن،۱۳۶۶ ،۲۵۱).
با روی کار آمدن کریم خان زند،مردم کاشان از او استقبال شایانی کردند. قماش های زراندود و متاع های طلا باف سیم پود، که به رسم پا انداز در معبر او گسترده بودند، نشانگر وجود و تداوم هنر بافندگی کاشان در این زمان است.(استنتاج از: نراقی،۱۳۴۵ ،۱۵۴). در آخر دوران آرام زندیه نیز زلزله شدید کاشان (۱۱۹۲ ق) نیمه رمقی را که در صنعتگران و هنرمندان باقی بود گرفت،اما به هر روی پیش از این حادثه، کاشان و جوشقان کم و بیش در زمینه فرش فعالیت هایی را ادامه می دادند.
چنانچه قالی های نقش گلدانی را از جوشقان بدانیم (همان گونه که پوپ معتقد است)،«در حدود سی سال پیش [سی سال پیش از ۱۳۴۴ یا چاپ اول کتاب اعتماد زاده]. یک قالی نقش گلدانی با تاریخ ۱۱۷۱ هجری (زمان کریم خان زند) در بازار تهران به معرض فروش درآمد که دارنده کنونی ان معلوم نیست» (اعتماد زاده ، ۱۳۵۶ ،۲۱).
سرجان ملکم انگلیسی نیز که درباره هنر دوران کریم خان در کتابش سخن گفته، درگزارش دیگری،از اشتهار ابریشم و قالی کاشان یاد کرده که حاکی از تداوم هنر صناعی فرش کاشان تا دوره قاجاریه نیز هست.
هنر فرش کاشان در دورۀ قاجار
هرچند که در ابتدای دوره قاجاریه با تاخت و تاز آغامحمدخان قاجار،خرابی ها و غارت ها در حرکت صنعتی و هنری مناطقی چون کاشان مشکلاتی ایجاد نمود، اما با روی کار آمدن فتحعلی شاه و آرام نمودن اوضاع،دیگر بار هنرهای صناعی جان تازه ای گرفتند،تا جایی که فتحعلی شاه به درخواست مردم و با ذوق و علاقه ای که داشت،از فعالیت های هنری و رونق اقتصادی هنرهای صناعی حمایت می نمود. براساس گزارش سرجان ملکم – سفیر کبیر بریتانیا در ایران در اوایل سلطنت فتحعلی شاه – می توان به تداوم فعالیت مردم کاشان در زمینه هنرهای صناعی نساجی و فرش از دوره زندیه تا قاجاریه پی برد. او وضعیت کاشان را چنین گزارش می کند:«ابریشم و قالی کاشان اشتهار دارد.محصول ابریشم کاشان بلافاصله پس از رشت قرار دارد.. مردم این شهر صنعتکار ، هنرمند و اهل ذوق هستند» (ملکم ، سرجان ، ۱۳۲۷ ،۱۳۴۰)مؤلف انگلیسی کتاب تاریخ قاجار نیز ضمن شرح اوضاع سیاسی کاشان در دوره فتحعلی شاه می نویسد:«مصنوعات ابریشمی و مخمل و منسوجات نخی و ظروف مسی و غیر آن شهرت قدیمی دارد»(واتسون، ۱۳۴۰ ،۱۹).
دوره ناصر الدین شاه نیز مشحون از این اظهارنظرها درباره کاشان و هنرهای صناعی آن است.در این دوره، انواع زیرانداز ها و فرش در کاشان رایج بوده؛ چنان که مؤلف مرآت القاسان ضمن نامه بردن از انواع پارچه های ابریشمی و مخملی،وسایل دیگری را نیز بر می شمرد که در منزل استفاده می شده؛ از جمله: فرش قالی،گلیم،نمد نراقی، کاشی کاشانی» (کلانتر ضرابی، ۱۳۵۶ ،۲۵۱).بافت گلیم ، نمد،انواع زیلو و قالی در دوره قاجاریه رواج داشته که در هر فصل – براساس توان مالی خانواده – نوعی از آنها استفاده می شده است. از این رو، قالی عمدتاً در منازل تجار و بزرگان دیده می شد.
در دوره ناصرالدین شاه با ورود بی رویه منسوجات اروچایی و نیز ایجاد کارخانجات جدید در ایران،هنر صناعی نساجی کاشان به ویژه زری بافی ، مخمل بافی و انواع منسوجات ظریف وابسته به شَعر بافی- با وجود حمایت اولیه امیرکبیر از برخی منسوجات – رو به افول نهاد؛ امری که خود زمینه ساز تحول جدیدی در عرصه هنرهای صناعی گردید که همان رونق و شروع نهضتی جدید در هنر فرش کاشان بود. در چنین شرایطی،«یکی از بازماندگان محتشم-شاعر بزرگ و مرثیه سرای نامی کاشان-به نام حاجی ملاحسن محتشمی.یک کارگاه قالیچه بافی در کاشان به پا ساخت و به جای پشم،لا ابریشم-که وسایل آن در کاشان فراهم بود- بافته و تمام کرد. محتشمی چون هر سال به تهران مسافرت می کرد و در تعزیه داریِ تکیه دولت،دوازده بند مراثی محتشم را می خواند،.. اولین قالیچه ابریشمی بافت کاشان را پیشکش ناصرالدین شاه نمود و با دریافت خلعت شاهانه و پاداش شایسته ای مورد تشویق قرار گرفت. پس از آن قالیچه دوم هم که بافته شد، به اتابک تقدیم نمود و همچنین قالیچه های دیگر را نیز که آماده می شد با قیمت های خوبی به امرا و شاهزادگان و ثروتمندان می فروخت. وقتی که این کار شهرت و رونقی پبدا کرد، محمدتقی پشتی بافی که دارای کارخانه مخمل و پشتی بافی مفصلی بود،با محتشمی شریک شده ،کارگاه های متعدد قالی بافی دایر نمودند. از طرفی، خانواده های کارگری کاشان به این پیشه و هنر که مانع زندگی داخلی و خانه داری زن ها نبود،رو آوردند و به زودی قالی بافی چنان گسترش یافت که خانواده های متوسطین هم برای سود و سرگزمی خود آن را استقبال نمودند»(نراقی،۱۳۴۳ ب،۱۰ و ۱۱).

کاشان
شهرت و آوازه قالی و قالیچه های ابریشمی کاشان دگربار همچون دوره صفویه عالمگیر شد،تا جایی که در سال ۱۸۸۱ ناصرالدین شاه به مناسبت تاجگذاری ملکه ویکتوریا،یک قالی ابریشمی کاشان را هدیه فرستاد که اکنون در موزه ویکتوریا و آلبرت لندن نگهداری می شود .(نراقی،۱۳۷۴، ۳۶۲).
پس از آن نیز قالی های زربفت و برجستهای بافته شد که خاطره قالی های زربفت دوره صفویه را زنده میکرد.در واقع صادرات قالیچه کاشان نیز در این زمان شروع گردید.«اولین پارتی های قالیچه و پشتی های صادراتی هم که به وسیله حاج مانده علی آقای کاشانی به اسلامبول رسید، خریداران را به خود جلب کرد واز آنجا نیز تقاضا و سفارش های پی در پی برای خرید قالی شروع شد. سپس به واسطه تنوع در نقشه و رنگ آمیزی و قالی های بزرگ پارچه که در بازارهای اروپا عرضه شد،شهرت قدیمی قالی های ابریشمی کاشان را دوباره زنده و بلند آوازه ساخت.همین که بافندگان زیاد شدند و کار قالی بافی بالا گرفت، برخی از آنها دست به کار بافتن قالی های پشمی-که سهل تر و کم خرج تر بوده و خریدار هم بیشتر داشت-شدند و طول نکشید به راهنمایی ذوق هنری خود،عالی ترین نوع قالی پشمی را از نخ های پشم خارجی-که به نام کرک منچستر معروف بود-بافتند.این قالی ها از لحاظ جلوه رنگ آمیزی و نرمی جنس و زیبایی،از قالی های ممتاز ابریشمی کمتر نبود»(نراقی،۱۳۴۳ ب،۱۰ و۱۱).
سیسیل ادواردز درباره شروع بافت قالیچه های پشم منچستر یا مرینوس- که از سال ۱۸۸۸م/۱۲۶۶ ش آغاز گردید- توضیحاتی دارد.وی تدبیر حاج ملاحسن،این بازرگان معتبر کاشانی را در این خصوص مؤثر دانسته، چنین می نویسد:«این بازرگان در بین سایر فعالیت های تجاری خود به کار فروش پشم مرینوس که از منچستر وارد می کنرد اشتغال داشت.این پشم در صنایع دستیِ زادگاه او مورد استفاده قرار می گرفت.هنگامی که این صنعت دچار وقفه گردید، حاجی هنوز مداری پشم مرینوس مرغوب در اختیار داشت که قابل فروش نبود،ناگهان به خاطر آورد که همسرش هنگام اقامت در اراک به قالی بافی اشتغال داشته و د راین کار مهارت نیز دارد. پس به او پیشنهاد کرد از این پشم برای تهیه قالیچه استفاده کند. طرح مناسبی برگزید و کلاف را برای رنگ آمیزی به رنگرزسپرد و به این ترتیب اولین قالیچه کاشانی (از پشم مرینوس).به وجود آمد. بافت این قالیچه بسیار خوب بود.. دومین قالیچه از این نوع در خانه بروجردی و سومی در خانه طباطبایی – که هر دو از تجار معتبر کاشان بودند و فرزندان آنها هنوز به تجارت قالی در این شهر سرگرم اند-بافته شد.هر سه تخته قالیچه در اندک مدتی به فروش رسید.سپس این جنبش پا گرفت و به سرعت توسعه یافت »(ادواردز،۱۳۶۸ ،۳۷۲).
در کتاب طراحان بزرگ فرش ایران،درباره چگونگی شروع دوره نوین قالی بافی در کاشان – به نقل از طراح معاصر فرش، سید محمد افسری – چنین آمده :«تا آنکه جنگ ها کم شد و آرامش نسبی در زمان ناصری (ناصرالدین شاه) پیدا شد. تجارت در اثر رقابت دولت های خارجی به وجود آمد. این بود که در کاشان دو نفر زن که از دهات کاشان و گناباد اراک بودند، بنای بافندگی را گذاردند؛ چون ان زمان زن ها بیکار بودند. کار قالی هم احتیاج به انواع وسایل از قبیل پشم ریسی،بافندگی و رنگرزی و کارهای دیکر داشت. از طرفی شوهران آنها افرادی چیزدار (متمول) بودند-به نام های حاج حسن محتشمی و محمد تقی پشتی باف- و سرمایه گذاری بر ایشان امکان داشت. این بود که رغبت نشان دادند و کار قالی را آغاز کردند و زن های دیگر را یاد دادند و قالی سردار کردند و این کار کم کمک در کاشان بنای اولیه آن شد و بعد توسعه پیدا کرد» (صور اسافیل،۱۳۷۱ ،۱۸۳).
پیرلویی نویسنده ، شاعر و جهانگرد فرانسوی – که این نوع قالی ها را در کاشان دیده – در سفرنامه خود می نویسد:«در اینجا گنج های عالی را در برابر ما می گشایند. قالی های زیادی در کاشان بافته شده که مانند پروبال مرغان مگس خوار موج می زند و آنها را در جلوی ما می گسترانند»(نراقی،۱۳۴۳ ب،۱۱ و ۱۳).
به این ترتیب کاشان در این زمان (اواسط قرن نوزدهم)همپای شهرهای تبریز، مشهد و کرمان ، برای گسترش صادرات فرش کشور به تاسیس کارگاه های قالی بافی روی آورد.
آرمن هانگلدین چگونگی ظهور فرش کاشان در غرب را این گونه بیان می دارد:«قالی کاشان که ده ساله آخر قرن نوزدهم مغرب زمین به منصه ظهور رسیده، با یک نظر سریع ، از طری پشم بسیار عالی مرینوس آن-که به سطح قالی یک حالت مخملی می دهد،قابل تشخیص است. در قالی هایی که تا اولین جنگ جهانی بافته شده اند، ارتفاع پرز عموماً کوتاه بوده است. برعکس در بافته های جدید،پرز متوسط یا بلند را ترجیح می دهند؛زیرا ظاهراً برای شستشوی شیمیایی که.. رنگ ها را تخفیف می دهد و ملایم تر می کند، تناسب بیشتری دارد. ارزش تجاری قالی های کاشان بسیار زیاد است و مورد قبول همه می باشد»(هانگلدین،۱۳۷۵ ،۶۷ و ۶۸).
اریک اشنبرنر نیز درباهرفرش نوین کاشان می نویسد:«این قالی ها از بهترین تولیدات فرش ایران هستند و دوام بسیار و جنبه تزئینی دارند. [قالی های به]نام محتشم کاشانی – یکی از قالی بافان ایرانی که امروزه بر روی کارگاه های قالی بافی گذاشته شده است- از بهترین قالی های کاشان محسوب می شود. قالی های پشمی یا ابریشمی کاشان دارای طرحی بسیار دلنشین شامل بیضی در مرکز می باشند که به عنوان لچک عیناً در گوشه های زمینه اصلی تکرار می شوند»(اشنبرنر،۱۳۶۷ ،۷۰).
یک مجله آلمانی در سال ۱۳۴۱ شمسی می نویسد:«یکی از فروشگاه های بزرگ شهر کلن در آلمان غربی در حال حاضر نمایشگاهی ازفرش های بافت ایران تشکیل داده که شاید در تمام جهان بی نظیر باشد.در بین این ده قطعه فرش عالی ایرانی، قالیچه ابریشمی کاشان دیده می شود که بیش از یک میلیون گره دارد. این قالیچه کاشان شاید بیش از شصت سال نیست که بافته شده و قیمتی که روی آن گذارده شده،هشتاد هزار مارک (۲۰ هزار دلار) است که قابل فروش هم نیست.شاید صاحب این قالیچه بی نظیر،حق داشته باشد که آن را با زمرد گرانبها و یک تابلوی نقاشی معروف هلندی (رامبراند) مقایسه نماید. دیدن این فرش های ایران لذت روحی داشته و بیننده را مجذوب می کند»(مجله خواندنیها،۱۳۴۱ ،۲۵).
در اواخر دوره قاجاریه، با شروع جنگ جهانی اول و بسته شدن راه های بازرگانی ، معاملات قالی با خارج به یکباره بی رونق شد. پس از آن نیز بر اثر قحطی و امراض مسری،سازمان نوبنیاد قالی بافی کاشان چنان از کار افتاد که قالی های ابریشمی و کرکی را نیمه کاره از کارگاه ها برچیدند و به بهایی اندک فروختند.
«طبق اسناد باقی مانده از دوره قاجار در سال ۱۳۳۱ .ق (۱۲۹۱ ش)پس از مدتی کسادی بهواسطه تشکیل تجارتخانه های کمپانی شرق و آش اوغلی و صدقیانی و تریاکان که فرش خرید می کردند،وضع بهتر شد.تجارت فرش قبل از تشکیل کمپانی های مذکور در کاشان، اهمیتی نداشته و حالیه تجار خارجه و داخله درصدد برآمده اند که این تجارت را هم تحت عملیات تجارتی داخل نمایند. فرش های کاشان به توسط کمپانی های مزبور و سایر تجار به اسلامبول فرستاده شده شهر و اطراف ، تقریباً هفت هزار مورد بوده است.»(علی اکبری،۱۳۸۱،۱).
دخالت شرکت های غربی در قالی بافی
در پایان جنگ جهانی اول،کمپانی های فرش فروشی آمریکایی که پیش از جنگ،قالی ایران را در بازارهای اسلامبول و لندن تهیه می کردند برای خرید آن متوجه ایران شدند،از این رو در مراکز مهم قالی بافی نمایندگانی های مخصوص دایر کردند تا کلیه مراحل قالی بافی زیر نظرآنها انجام پذیرد.این نمایندگی ها در کاشان که بالغ بر پانزده موسسه مستقل بودند، تا حدی موجب ترقی قالی بافی شدند؛ به گونه ای که اشتغال آن از حدود شهر تجاوز نمود و برای نخستین بار تا دهستان ها و مزارع دور دست نیز معمول گردید،اما به این دلیل که تنها به دنبال سود آنی خود بودند،صنعت قالی را با شکست روبه رو ساختند.آنان در اصول قالی بافی مداخله و اعمال نظرهایی می کردند که اعتبار این صنعت تاریخی را متزلزل می ساخت و حتی در سه رکن آن که رنگ و نقشه و بافت بود، تغییراتی دادند که اصالت صنعتی و جنبه هنری و صبغه ایرانی بودن آن را از بین می برد؛چه آنکه به جای رنگ های نباتی طبیعی ایرانی،رنگ های آلزیرین را به کار بردند. آنها در نقشه قالی نیز به دو گونه تصرف نمودند: یکی آنکه بوم قالی، ساده و کم نقش و همگی یک رنگ (به ویژه دوغی) بود و دیگر اینکه تعداد رنگ که در قالی های قدیمی تا سی رنگ سیر و روشن هم می رسید، آنها را به ۱۰ تا ۸ رنگ تیره و تند تقلیل دادند.تغییر در بافت نیز بدین صورت بود که قالی ها کلفت و ضخیم و با خواب بلند بافته می شد و به همین رو از مزایای هنری و تاریخی و اوصاف خاص قالی های ایرانی و از زیبایی فرش های قدیمی هیچ گونه بهره ای نداشت.این قالی ها به قالی دوغی و آمریکایی معروف گردید. قیمت قالی آن زمان عبارت بود از : قالی پشمی هر ذرع ۲۰ تا ۲۵ تومان، ابریشمیی ۱۰۰ و زربفت تا ۳۰۰ تومان. اجرت استاد قالی باف روزی یک قران و شاگرد از دو تا ده شاهی.قسمت پشم اعلی، یک من تبریز پنج تومان.اجرت رنگرزی یک من پانزده الی بیست قران.(مجله فلاحت،۱۲۹۸ ،۱۰۵).
شرکت های آمریکایی مستقر در اراک همچنین فرش هایی با طرح ساروق را به کاشان سفارش می دادند.
در هر حال با بیرون رفتن رقبای اروپایی و افتادن تجارت فرش کاشان به دست کمپانی های چون جفرسن، زنگ خطر سقوط کیفیت فرش های زیبایی کاشان به صدا درآمد.
عمده سرمایه گذاران در این رابطه مهاجرانی از ارمنستان بودند که تعامل شغلی و خانوادگی با آمریکا داشتند و بر بازارهایی که اداره مرکزی ایشان در تبریز و به اصطلاح بازار داغ نیویورک بود،حکومت می کردند.
نام های معروفی چون آواکیان،شمشیریان و گاراگوزیان احتمالاً بزرگترین سرمایه گذارانی بودند که استعداد تولید زیادی را داشتند. کاستلی ایتالیایی همراه صدقیانی(کاشانی)تولید معروفی را در کاشان داشتند که پشم مشهور نرم منچستر را در خامه فرش به کار می برد. قازان-کاشان هنوز یکی از نقشه های پر اعتبار است.
صادر کننده دیگری به نام تفتنچیان وجود داشت که در آن روزها در آگره هند،با طرح های ساروق،مهاجران و کاشان،فرش تولید می کرد. ارمنیان آمریکایی که بازرگانان حرفه ای بودند، موقعیت خود را خوب تشخیص دادند و بازار آریکا را رونق بخشیدند. صادرات سالانه ایران در قرن بیستم در حدود ۱۰۰۰ تن بود و در سال ۱۹۲۵ به ۶۱۱۵ تن افزایش یافت. می توانیم تصور کنیم که عمده سهم ساروق،کاشان و کرمان ۲۵% از این مقدار بود،این بدان معنی است که در طول ۱۰ سال ۱۹۲۳ تا ۱۹۳۲ به طور متوسط ۵۰۰۰ تن صادرات داشته اند.مجموع تولید ساروق ها،کاشان ها و کرمان های آمریکایی در اندازه های مختلف ۱ تا ۵/۱ میلیون قطعه بود. ساروق- کاشان های آمریکایی می بایست خود را به سه الزام هماهنگ می کردند.
۱٫پرزبلند حداقل ۱۶ تا ۱۷ میلیمتر و گاهی تا ۲۰ میلیمتر.آمریکایی ها پرزبلن یعنی قالی کلفت را دوست داشتند. این پرز بلند در نوع ساروق وجود داشت. به نظر می رسد این یکی از دلایلی است که تولید کنندگان به آن منطقه جذب می شدند.
۲٫رنگ متن ۹۰% سرخ بود و سرخ مسی که بر متن غالب بود بهترین فروش را داشت، بعداً این رنگ به آبی، بنفش عوض شد.(با تغییر ذائقه در اواخر دهه بیست، آمریکایی ها ناگهان از سرخ به سوی یک رنگ آبی کلایم رو کردند).
۳٫نقشه متقارن بدون ترنج (افشان .م) بدون قسمتهای بزرگ خالی،مثل «کف ساده».(تلوورت،۱۳۷۴ ،۱۰۰-۱۰۳).
«در مقابل این پیشامد، چند تن از کارشناسان محلی و بافندگان قدیمی که شاید در حدود ۲۰%کارگاه های قالی بافی را هنوز در اختیار داشتند،با همان سبک و نقشه و رنگ های قدیم کار می کردند،تا آنکه چند عامل سبب شد صنعت قالی بافی دیگر بار در مسیر اصلی و تاریخی خود قرار گیرد:
۱٫افزون شدن خریداران اروپایی قالی کاشان که نقشه های اصیل ایرانی و طرح های قدیمی را با بافت ظریف و نازک می پسندیدند،
۲٫رسیدن دستور و سفارش بافتن قالی برای کاخ های اختصاصی دولتی و مهمان خانه های شمال که همگی با نقشه های و سبک قدیم بافته می شد؛
۳٫تاثیر بسزای خامه های ماسینی و محصولات پشم ریسی داخلی – که به بازار آمده بود-در بهبود وضع پشم و قالی.
در این دوره،بافندگان نامی عبارت بودند از : حاجی سید محمد مدیر علوی ، حاجی محمد علی فرشچی، حاجی محمدحسین سمسار و حاجی حسینعلی فرشچی»(نراقی،۱۳۴۳ ب، ۹-۱۵).
بدین سان، مجددا هنر قالی بافی کاشان به جایی رسید که در اوایل قرن بیستم برای بافت نفیس ترین قالی ، با کرمان به رقابت پرداخت و قالی هایی ریزبافت تر از کرمان تهیه کرد.این مطلب مورد قبول سیسیل ادواردز نیز هست.(ادواردز،۱۳۶۸ ،۲۳۲).این کارشناس برجسته فرش معتقد بود قالی های بین سال های ۱۷۰۰ تا ۱۹۰۰ .م که در ایران تهیه گردیده، از لحاظ جنس و طرح وبافت با بهترین فراورده های قالببافان کرمان و کاشان در اوایل قرن بیستم ، قابل مقایسه نیست.(ادواردز،۱۳۶۸، ۶۸). این گفته حاکی از آن است که فرش های نفیس کاشان در اوایل قرن بیستم همچون دوران طلائی هنر فرش صفویه –رتبه اول را دارا بوده است. شهرت فرش بافی کاشان تا بدان حد رسیده بود که تجار تبریز که فرشهای ایرانی را در اسلامبول به اروپا ئیان می فروختند، در شهر کاشان نیز به تاسیس کارگاه هایی مبادرت ورزیدند. همچنین شرکت ایتالیایی «نیرکوکاستلی و برادران» در سال ۱۹۰۹ یک بازرگان تبریزی به نام میرزا علی اکبر را که به عنوان نماینده خود –برای خرید فرش – در شهر کرمان منصوب کرده بود، به کاشان منتقل نمود.(ادواردز،۱۳۶۸ ، ۲۲۹ و ۲۳۰). نیز علاوه بر شرکت های آمریکایی مستقر در کاشان،«شرکت های آمریکایی مستقر در اراک،در فاصله دو جنگ [جهانی] بافت قالی هایی را با طرح ساروق به کاشان سفارش می دادند»(آذرپاد و حشمتی رضوی،۱۳۷۲).
مؤلف کتاب طراحان بزرگ فرش ایران نیز می نویسد:«در اواخر قرن گذشته نیز کاشان زمینه مساعدی برای تولید فرش جهت بازارهای تازه کشف شده اروپا بود. در این شهر رقم عمده از فرش های مورد نیاز کمپانی های خارجی-که امروزه در موزه ها و گالریهای خصوصی به یادگار نگه داشته شده اند، بافته می شد. به همین دلیل،کاشان به عنوان یکی از مراکز بافت فرش های مورد نیاز کاخ ها انتخاب شد که تعدادی از آنها توسط تفضلی و حسین ثابت در کاشان بافته شدند.بعد از بیرون رفتن رقبای اروپایی از بازار فرش ایران،تجارت فرش به دست کمپانی هایی نظیر جفرسن افتاد و اولین زنگ سقوط کیفیت فرش های زیبای کاشان به صدا درآمد. [سرانجام ]بعد از رفتن کمپانی های خارجی، تجاری نظیر حاج حسن فرشچی و حاجی محمد جعفر اصفهانیان و استاد حسین کاشی ، فرش کاشان را به دست گرفتند»(صور اسرافیل،۱۳۷۱ ، ۱۶۹).
کمپانی تحت ریاست جفرسن، کمپانی آمریکایی تاوشانچیان بود، همچنین شرکت (کمپانی) شرق و نیز تجارتخانه برادران باردویل آمریکایی در کاشان برای فرش شعبه داشتند. شرکت شرق بیشتر از طریق دولت به بافندگان دستور و سفارش می داده و سپس آنها را می خریده است. شرکت ارمنی آوانسیان نیز از حدود ۶۰ تا ۷۰ سال پیش در تجارت و صادرات فرش کاشان به امریکا و آلمان فعالیت داشته و قالی های دوغی باب آمریکا را سفارش می داد.
ظاهراً شرکتی بنام کی تایشان نیز به طور گسترده در شهر و نیز روستاهای کاشان به تولید فرش مبادرت می کرده است و فرش های نفیس و یا ابریشمی را در شهر سفارش می داده است. برخی کشورهای دیگر هم مستقیماً برای سفارش فرش به کاشان افرادی می فرستادند که از آن جمله می توان به فرانسوی ها و روس ها اشاره کرد. روس ها یکبار مهمان حاج صادق ستاری که برای شرکت سهامی فرش کار می کرد بودند.
بعضاً انگلیسی ها ،چینی ها و هندی ها نیز از طریق دولت سفارش فرش می دادند که در مواردی آقای اصغر عطارها این سفارش ها را پیگیری می کرده است.
موسیو لیوان آلمانی نیز که در شرکت ریسندگی و بافندگی کاشان کار می کرد، شرکتی در زمینه فرش دایر کرده بود که ریسندگی و رنگرزی آنها را نیز سفارش می داد و در رونق فرش کاشان در ۶۰-۷۰ سال قبل به سهم خود موثر بود و به آلمان فرش صادر می کرد.
هنر فرش کاشان در دورۀ پهلوی
در آغاز این دوره آقای حسن تفضلی، سرپرستی سفارشی کاخ های پهلوی را در کاشان بر عهده داشت. او به سفارش کمپانی های صادر کننده فرش، یک سری قالیچه های زرع و نیمی ابریشمی بسیار ظریف و ریزباف را – که از نظر نرمی و لطافت مانند مخمل بود- در کاشان تهیه کرد که هر تخته از آنها تا یکصد و پنجاه هزار ریال به فروش رسید. از کارفرمایان دیگری که قالی های بافته شده در کارگاه های آنها در داخل و خارج ممتاز بود،می توان به محمدحسن فرشچی و پسران، برادران عطایی، آقا رضا صدقیانی،سید حسین ثابت، آقا محمد دبیرالصنایع،حاج محمد آقا توکلی، حسین اطمینان،فروتن،حاج آقا محمد و حسین اصفهانیان و ملا اسماعیل اوبا اشاره کرد.
«براساس گزارش مورخ ۱۷ دیماه ۱۳۰۸٫ش کنسولگری ایران در اسلامبول که مرکز فروش و صادرات قالی ایران به کشورهای اروپایی و امریکایی بوده، گران ترین و نفیس ترین قالی های صادراتی ایران از کاشان بوده که در مقایسه با قالی های بافت اصفهان، کرمان،مشهد،ساروق،تبریز و بیجار و چند شهر دیگر از همه مرغوب تر بوده است.
به عنوان مثال گران ترین فرش کاشان از قرار هر متری ۲۵۰ تا ۴۰۰ لیره ترک ارزش داشته در حالی که در مورد کرمان از قرار هر متری ۷۰ تا ۲۰۰ و در مورد تبریز ۳۰ الی ۴۰ و در مورد ساروق۶۵ الی ۸۰ و اصفهان ۳۰ الی ۶۰ لیره ترک ارزش داشته است».(علی امبری،۱۳۸۱ ،۱۳۶).

در سال ۱۳۰۹ .ش که وزارت اقتصاد ملی طرحی برای تاسیس مؤسسه قالی ایران که خود مقدمه راه اندازی شرکت سهامی فرش ایران بوده، تنظیم می نماید، از کاشان به عنوان یکی از مراکز مهم قالی بافی و نیز تنها مرکز مهم مخمل بافی و زری بافی جهت الگوبرداری از دستگاه های بافت، نام برده می شود (علی اکبری،۱۳۸۱ ،۱۶۴).
روس ها نیز در سال ۱۹۳۰ به خرید اقسام قالی ایران مخصوصاً جنس ساروق،همدان و کمره و عراق (اراک) شروع نموده و سال بعد به لندن و نیویورک فرستادند که قالی کاشان و ساروق را در نیویورک از قرار هر پایی یک دلار و ده سنت و مقداری نیز ۹۲ سنت فروخته اند که گران تر از بقیه فرش ها بوده است (علی اکبری،۱۳۸۱ ،۵-۱۸۴).
شهرت فرش کاشان باعث می شود که امریکایی ها در سال ۱۳۱۳ . ش برای تضمین فروش اتومبیل های خود، پیشنهاد تاسیس مؤسسه دولتی مبادلات جنسی ایران و آمریکا را نموده و صدور قالی کاشان را منحصراًحق این مؤسسه اعلام کنند. مؤسسه تاوشانچیان به ریاست چارل جفرسن،اصلاح و نظارت بر قالی بافی صادراتی کاشان و تهیه پشم و نقشه و رنگ و غیره را نیز از شرایط خود اعلام می نماید تا قالی های باب بازار آمریکا بافته و صادر شود.(علی اکبری،۱۳۸۱ ،۲۱۲).
هر پای مربع فرش کاشان در اوایل دوره پهلوی در انگلستان ۱۸ الی ۱۹ شیلینگ فروخته می شده است (علی اکبری،۱۳۸۱ ،۲۵۹).
در جنگ جهانی دوم با آنکه مؤسسات وابسته به کمپانی های آمریکایی برچیده شد و بازرگانی خارجی و صادرات قالی نیز متوقف گردید،برخلاف پیشامد جنگ اول نه تها به شغل قالی بافی خدشه ای وارد نشد، بلکه در نتیجه رکود معاملات بازرگانی خارجی از یک سو و بیم تورم پول داخلی از سوی دیگر،اغلب سرمایه های داخلی به صرف خرید و ذخیره کردن قالی رسید و قیمت آن رو به افزایش نهاد. از این رو، با وجود گرانی و کم بودن آذوقه و خوار و بار، بافنده و کارگر و سایر وابستگان به صنعت قالی بافی،در آسایش و رفاهی نسبی به سر بردند. نکته در خور جالب توجه اینکه قالی های کاشان پس از جنگ جهانی دوم و در سال های آخر دهه ۱۹۴۰ (دهه ۱۳۲۰ ش) همان کیفیت و مرغوبیت سال های اوج خود، یعنی دو دهه اول قرن بیستم را به دست آورد و از شهرت جهانی برخوردار گشت؛ چنان که سیسیل ادواردز ، کارشناس برجسته فرش در سال ۱۹۴۹ می نویسد:«همیشه چنین می پنداریم که قالی هایی که چهل یا پنجاه سال قبل تهیه شده، بر بافته های کنونی رجحان دارد؛ در حالی که این نکته در مورد قالی های کاشان ابداً صدق نمی کند» (ادواردز،۱۳۶۸ ، ۳۷۲). او در جایی دیگر به شهرت جهانی قالی های کاشان اذعان می کند. این رون و شهرت همچنان ادامه می یابد.
مؤلف تاریخ اجتمای کاشان در مورد فرش کاشان می گوید:«در جنگ جهانی دوم با آنکه قالی خریدار خارجی نداشت، مع هذا-برهکس جنگ جهانی اول- به واسطه افزایش خریداران داخلی ترقی بی سابقه ای نمود و پس از جنگ نیز این صنعت رو به بهبودی گذاشت؛ به خصوص در سال های اخیر که به واسطه خشکسالی و کم آبی،توجه بیشتری به امر قالی معطوف گشته و حتی پسران و مردان هم به سوی کارگاه های قالی بافی کشانید شده اند»(نراقی،۱۳۴۵، ۳۷۷). ناگفته نماند تعطیل شدن نمایندگی های شرکت های غربی در ایران و از جمله کاشان-که از زمان تاسیس شرکت سهامی فرش ایران (۱۳۱۴ ش) تا شروعجنگ جهانی دوم طول کشید-در بازگشت هنر فرش کاشان به سنت های دیرین و طرح های اصیل ایرانی در سال های پس از جنگ جهانی دوم تا سی سال پیش نقش بسزایی داشته است. همچنین وجود طراحان زبردست نقش قالی در کاشان و نیز بافندگان و بازرگانان با تدبیر فرش در این منطقه، زمینه خوبی را برای رشد هنر قالی بافی فراهم می نمود. شرکت سهامی فرش در سال ۱۳۱۵ شعبه خود در کاشان را افتتاح کرد که از جمله شعب فعال و معروف آن بوده است. در سال ۱۳۲۹ از شعب عمده ان شرکت بوده که قالی و قالیچه های مناسبی تهیه می کرده است، در گزارش انجمن حمایت از صنعت فرش در فروردینِ۱۳۳۰ آمده است که شهرستان های کرمان،کاشان،اراک و ملایر را می توان گفت که صنعت و ممرّ معاشِ منحصر به فردشان فرش بافی می باشد(علی اکبری،۱۳۸۱ ،۳۱۴).
در این دوره، بافتن تابلوهای صورت و دور نما نیز رواج یافت. این کار چون تخصص ویژه ای می طلبد،بافنده آن باید خود نقاش باشد و یا زیر نظر مستقیم نقاش که در بافندگی نیز دستی داشته باشد، کار خود را انجام دهد. در این باره می توان از افرادی چون رضا کاشف،حاج محمد آقا قاسمی،نظام افسری،بانو صنیعی و بانو اکرم السادات نقاش زاده نام برد.

 

کاشان
در اسفند سال ۱۳۳۳ تجار فرش کاشان طی نامه هایی به نخست وزیر و رئیس مجلس شورای ملی و برخی مقامات دیگر از شهرداری کاشان که برخلاف ماده یک قانون تشویق صادرات از هر عدل قالی کاشان که رقم عمده صادرات کشور است ۲۵۰ ریال عوارض دریافت می کرده و ان را به ۱۵۰۰ ریال افزایش داه است، شکایت می نمایند و عدم توقف این روند را موجب فلج شدن بازار فرش کاشان بر می شمارند و تهدید به تحصن و تعطیل عمومی می نمایند (علی اکبری،۱۳۸۱ ،۶-۳۳۴).
تعدادی از بازرگانان فرش کاشان در این زمان عبارت بودند از:
محمد دبیر صنایع، علی اکبر افشاری،آقامحمد اصفهانیان،محمدحسن فرشچی، فرج الله حجتی،محمود صدقی، محمد طباطبائیان ، حسین کاشانی،محمد علی عالی،جواد بنی کاظمی، حسن ثابت،محمود رضوانی ، جواد نوریان، سید علی کامل،سید حبیب ا… علومی،حسین چایچی، حسین کرمانشاهی ، حسین زرگرزاده، حسین ثابت،حاج محمد علی محبوبی،اکبر شاهی ، حسین منتظر،اصغر مرشدی،رضا حسین نژاد، جعفر باکوچی،محمد هاشمیان، حسن فرشچی، حاج فوایدی، حسین اطمینان،حسین مطربیان جهرمی،احمد دستمالچی،محمد طاعتی،احمد پورسینا، محمود علاقمند،حسین مازندرانیان،حسین عطایی، خیریه،علی محمد اصفهانیان، محتشمی،ترکیان،سازور، محمود اصفهانیان،محمد علی و حسین ترسلی،شریفیان،اصغر تقدیسی،محمد آقا اصفهانیان،غلامرضا جهرمی، محمد توکل،حسین عرشی زاده، مهدی فرشچی،موسویان، عباس کاشانی، سید محمدسیدی،مهی طباطبایی،جواد فیصلی،جواد فرشچی،جواد جهرمی،یوسفی، صابری.
در دهه چهل فرش کاشان در سطح داخلی و خارجی شهرت زیادی پیدا کرد و بسیاری از کسانی که سرمایه ای برای کار تولیدی و خدماتی داشتند به این هنر صناعی در سطح منطقه کاشان روی آوردند. همچنین در برخی نقاط دیگر ایران با خرید نقشه های معروف فرش کاشان و تقلید از سبک آن اقدام به بافت فرش نمودند.
دربار پهلوی دوم نیز بخشی از فرش های مورد نیاز کاخ ها و بناهای خود و یا فرش هایی با آرم خود به رؤسای ممالک دیگر را به کاشان سفارش می داد.
طبق گزارش مورخ ۱۷/۲/۱۳۳۷ مدیر عامل شرکت سهامی فرش ایران ، فرش هایی با آرم مخصوص سلطنتی برای دربار در کاشان بافته شده که مورد توجه شاه و تقدیر او واقع گردیده است(علی اکبری،۱۳۸۱، ۳۸۵).همچنین برای تهیه و تنظیم قانون جدید نظارت بر صادرات فرش و برنامه رونق دادن به آن،نظرات کارشناسان و خبرگان فرش کاشان در جلسه ای در فرمانداری کاشان با حضور مدیر عامل و مسئولان شرکت سهامی فرش ایران و نمایندگان اتاق بازرگانی و صاحبان کارگاه ها و بازرگانان صادر کننده فرش کاشان ملاک عملی بودن و قابلیت اجرایی داشتن قرار می گیرد (علی اکبری ، ۱۳۸۱ ،۳۸۶).
در سال ۱۳۴۴ هـ ش طبق بررسی مؤسسه مطالعات اجتماعی دانشگاه تهران حدود ۲۷۰۰۰ دار قالی در سطح شهرستان کاشان وجود داشته که متجاوز از ۸۰ هزار نفر بافنده داشته اند. حداقل سه چهارم این بافندگان زنان و دختران بوده اند. به این رقم شاغلین حرفه های جنبی بافندگی فرش را نیز باید اضافه نمود. در مجموع اندکی کمتر از نیم میلیون ذرع مربع محصول سالانه قالی شهرستان بوده است.
براساس بررسی های موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران در سال ۱۳۴۴ هـ شقالی بافی کاشان تا آنجا توسعه یافته بود که غیر از شهر کاشان و حومه و بخش های آران و بیدگل و قمصر دانه آن تا نراق و دلیجان و محلات و میمه و بعضی دهستان های جلگه گلپایگان و نجف آباد اصفهان و اردستان فراگیر شده بود و همه این نقاط طرح و نقشه کاشان را با محوریت بازار فرش کاشان می بافتند. جوشقان قالی و روستاهای اطراف و بخش هایی از میمه که طرح جوشقانی می بافتند نیز تحت نفوذ تجار و کارفرمایان کاشان فعالیت می نمودند.لازم به توضیح است که ظریفترین و هنری ترین فرش های کاشان در شهر کاشان تهیه می گردید که علت آن سابقه طولانی تر در این زمینه است. نکات فوق باعث شده بود که تا یکی از دو محور اصلی اقتصاد کاشان،«فرش» باشد و توجه نقاط دیگر ایران و نیز خریداران فرش ایران در خارج را به خود جلب نماید.
کارگاه ها در این مناطق همه خانگی بود و در هر کارگاه از یک تا سه دار قالی و از یک تا ۴ نفر بر روزی هر دار قالی کار می کرد.
در این زمان در کاشان دو ثلث بافندگان مزدبگیر و غیر تکبافند و زیرنظر تجار و کارفرمایان کار می کنند و یک ثلث دیگر یا به صورت شراکتی یا به صورت تکبافی به تولید فرش می پردازند.
نقشه و طرح های قالی کاشان در این زمان به دو دسته کلی تقسیم می شد:
الف)نقشه های عباسی که ریشه آن در طرح های رضا عباسی هنرمند دوره صفویه است.
ب) نقشه های جدید که در اثر دخل و تصرف در نقشه های قدیمی ویا با ابتکار طراحان جدید تهیه شده است.
سال ۱۳۴۵
در قم، اراک و کاشان مردم به کشاورزی اشتغال دارند به غیر از چند کارخانه بافندگی و ریسندگی هنوز کارخانه های صنعتی بزرگی که بتواند تعداد زیادی از کارگران را به سوی خود جذب نماید در این شهرستانها مستقر نگردیده و تنها کارخانه های پشم پاک کنی و ریسندگی ایجاد گردیده است که مواد اولیه فرش را تهیه می کنند. صنعت قالی بافی در این شهرستان ها اکثراً در روستاها و به وسیله زنان و کودکان انجام می یابد و تقریباً سی درصد خانواده ها مستقلاً به امر قالی بافی اشتغال دارند (علی اکبری ،۱۳۸۱ ،۶۰۰).
مؤلف کتاب هنر و صنعت قالی در ایران در سال ۱۳۵۰ نیز شاهد این است که تا سال هم فرش کاشان همچنان در اوج بوده است:«فرش های کاشان در یاران و خارج از کشور به ظرافت و تعداد زیادی گره در هر سانتیمتر (دسیمتر) معروف می باشد. در کارگاه های امروز کاشان،هنرمندان هستند که هنر قالی بافی و نقاشی آن را به سر حد کمال و زیابب رسانیده اند»(ورزی،۱۳۵۵ ،۹۰).متاسفانه از این سال، هنر فرش کاشان اوج و تعالی خود را به تدریج از دست می دهد که می توان عوامل متعددی را در آن مانند تاسیس اولین کارخانه بزرگ فرش ماشینی ایران در کاشان توسط لاجوردی سرمایه دار وابسته به دربار در سال ۱۳۵۰، رواج قالی بافی فردی و غیر مزددی که قالی بافی گرایش زنان قالی باف جوان به فعالیت های اداری یا رفاه طلبی و دوری از قالی بافی، موثر دانست.
از سالهای ۱۳۵۰ و ۱۳۵۱ به بعد فروش بی رویه نفت توسط رژیم پهلوی و سرازیر شدن پول در جامعه،سبب رفاه طلبی و مصرف گرایی زننده وورود سرسام آور کالا و مصنوعات خارجی به ایران شد. بدین ترتیب،روند مهاجرت به شهرها به ویژه پایتخت اوج گرفت و طبعاً در این مهاجرت ها افراد و خانواده های فعال و باذوق، تعدادشان بیشتر بود. بنابراین بافت سنتی روستاها و شهرها تغییر اساسی نمود و مدرنیزاسیون – که سیاست رژیم گذشته بود- از آغاز این دهه،شتاب فراوانی گرفت. این امر یکی ازعوامل اساسی نابودی اغلب هنرهای صناعی سنتی ایران بود. بدیهی است فرهنگ جدید نیز شیوه مصرف و تولید و کالاهای جدید را می طلبد و متاع رایج قبلی یک به یک کارکرد خود را از دست می دهد و یا بسیار محدود می شود.
هنر فرش کاشان در دورۀ جمهوری اسلامی
هنر فرش دستباف با داشتن مشتریان خارجی و کارکردهای وسیع و حمایت هایی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی از موجودیت آن شد،با مساعی نهادهایی چون شرکت سهامی فرش ایران،سازمان صنایع دستی ایران،وزارت جهاد سازندگی و نیز دانشکده های هنر و مؤسسات آموزش عالی و تحقیقاتی مربوط،از خطر اضمحلال تاکنون به دور مانده است. این توضیح در مورد فرش کاشان نیز صادق است؛ ضمن آنکه از حیث کّمی نیز فرش کاشان در این ربع قرن اخیر،همچنان رشد خود را ادامه داده و آمارها حاکی از افزایش تعداد دار قالی در کاشان و مناطق اطراف آن است. شمار دار قالی کاشان در سال ۱۳۲۷ در کل شهرستان ۷۵۰۰ عدد،(ادواردز،۱۳۶۸ ۳۷۳).اما در سال ۱۳۵۵ تنها در روستاهای آن ۱۸۲۴۴ عدد و در سال ۱۳۶۷ نیز ۲۴۷۹۱ عدد در روستاها بوده است (هادیزاده،۱۳۶۹ ، ۴۱).
شایان ذکر است از سال ۱۳۶۶ شرکت تعاونی فرش دستباف وابسته به جهاد سازندگی در کاشان فعالیت خود را آغاز کرد که در سال ۱۳۶۹ سه هزار خانوار روستایی را تحت پوشش داشته است.
در سال ۱۳۷۵ هجری شمسی دانشگاه کاشان با پیگیری های مداوم و با حمایت شرکت سهامی فرش ایران، سازمان صنایع دستی و وزارت فرهنگ و آموزش عالی موفق به دایر نمودن اولین دوره کارشناسی فرش ایران در این دانشگاه شد. برگزاری نخستین همایش سراسری فرش در آموزش عالی در سال ۱۳۷۹ و به دنبال آن تشکیل میز فرش کاشان و تاسیس مرکز پژوهشی فرش ایران و پیگیری تاسیس موزه فرش کاشان و انجمن علمی فرش ایران از جمله اقداماتی است که در جهت تقویت فرش ایران و کاشان صورت گرفته است. پیگیری و تاسیس این موارد،از سوی دانشگاه کاشان به امیرحسین چیت سازیان دبیر همایش و عضو هیئت علمی گروه فش دانشگاه واگذار گردیده بود.

 

منبع:

نگاهی به تاریخ درخشان فرش کاشان

تألیف:دکتر امیرحسین چیت سازیان

عضو هیئت علمی داشگاه کاشان

انتشارات سروش

تهران ۱۳۸۸